ممنوعه: چالش اخلاقگریزی”، ویرایش خوزه لوییس برمودس و سباستین گاردنر، ترجمهی مشیت علایی، هنر و اخلاق، تهران، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۷، صص۶۹ـ۹۲٫
کییران، متیو، “هنر و اخلاق”، ویرایش جرولد لوینسون، ترجمهی فریبرز مجیدی، مسائل کلی زیباییشناسی: قسمت اول، تهران، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۸۷، صص۲۳۵ـ۲۷۷٫
۴ـ مقالهی گات۲۲ که در آن دیدگاه خود با عنوان “اصالت اخلاق” را در کنار دیگر دیدگاههای موجود در زمینهی نسبت هنر با اخلاق مطرح میکند و استدلالهای آنها را به صورت مختصر ارزیابی میکند:
گات، بریس، “هنر و اخلاق”، ویرایش بریس گات و دومینیک مکآیور لویس، ترجمهی بابک محقق و مسعود قاسمیان، دانشنامهی زیباییشناسی، تهران، موسسهی تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری “متن”، چاپ چهارم، ۱۳۸۹، صص۲۵۱ـ۲۵۹٫
این مقاله در ویرایش جدید دانشنامهی زیباشناسی راتلج، تغییر اساسی کرده است و در واقع با مقایسهی این دو نسخه از مقاله میتوان آنها را در برخی بخشها دو مقالهی جداگانه فرض کرد. از آنجایی که یکی از استدلالها برای اخلاقگرایی در نسخهی اول هست، اما در نسخهی دوم حذف میشود، به جز همین مورد (استدلال حذف شده) در بقیهی موارد از نسخهی جدیدتر استفاده شده است:
Gaut, Berys, “Art and ethics”, The Routledge Companion to Aesthetics, 2nd Edition, Berys Gaut and Dominic McIver Lopes (eds.), London, Routledge, 2005, pp.431-443.
۱ـ۵ـ۲ـ پیشینهی خارجی
پیشینهی خارجی مربوط به موضوع این پژوهش نیز نمونههای قابل توجهی دارد:
۱ـ نخستین مقالهی کرول در تبیین و صورتبندی دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو و پاسخ به اشکالات خودآیینیگرایی میانهرو:
Carroll, Noël, “Moderate moralism”, British Journal of Aesthetics, Vol.36 (3), 1996, pp.223-238.
این مقاله بار دیگر با اصلاحاتی اندک در مجموعه مقالات کرول به چاپ رسید. در این پژوهش از نسخهی اخیر و اصلاح شده استفاده شده است:
Carroll, Noël, “Moderate moralism”, Beyond Aesthetics: Philosophical Essays, Cambridge, Cambridge University Press, 2001, pp.293-306.
2ـ مقالهای دیگر از کرول در تبیین و صورتبندی دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو و پاسخ به اشکالات خودآیینیگرایی میانهرو:
Carroll, Noël, “Moderate moralism versus moderate autonomism”, British Journal of Aesthetics, Vol.38 (4), 1998, pp.419-424.
3ـ مقالهای از کرول که به دیدگاه او اشاره دارد، اما منبع اصلی برای تبیین دیدگاه میانهرو نیست:
Carroll, Noël, “Art, narrative, and moral understanding”, Aesthetics and Ethics: Essays at the Intersection, Jerrold Levinson (ed.), Cambridge, Cambridge University Press, 2001, pp.126-160.
4ـ مقالهای از کرول در پاسخ به انتقادهایی که به دیدگاه او شده است:
Carroll, Noël, “Ethics and aesthetics: Replies to Dickie, Stecker, and Livingston”, British Journal of Aesthetics, Vol.46 (1), 2006, pp.82-95.
5ـ نخستین مقالهی گات در تببین دیدگاهش با عنوان اصالت اخلاق:
Gaut, Berys, “The ethical criticism of art”, Aesthetics and Ethics: Essays at the Intersection, Jerrold Levinson (ed.), Cambridge, Cambridge University Press, 2001, pp.182-203.
6ـ کتابی از گات که به بررسی جوانب مختلفی از دیدگاه اصالت اخلاق میپردازد و در ضمن مباحث خود، دیگر جریانها و استدلالهای آنها را بررسی میکند. این اثر کاملترین نوشتار در تبیین دیدگاه گات است:
Gaut, Berys, Art, Emotion and Ethics, Oxford, Oxford University Press, 2007.
7ـ مقالهای از گات در تبیین دیدگاه اصالت اخلاق او نسبت به لطیفه:
Gaut, Berys, “Just joking: The ethics and aesthetics of humor”, Philosophy and Literature, Vol.22 (1), 1998, pp.51-68.
8ـ دو مقاله از کییران در نقد دیدگاه کرول و گات و تبیین دیدگاه کییران در اخلاقگرایی با عنوان میانهروترین اخلاقگرایی. مقالهی دوم مهمترین منبع برای دیدگاه اخلاقگرایی کییران است و تفصیل بیشتری دارد:
Kieran, Matthew, “Art, imagination and the cultivation of morals”, Journal of Aesthetics and Art Criticism, No.54, 1996, pp.337-351.
Kieran, Matthew, “In defence of the ethical evaluation of narrative art”, British Journal of Aesthetics, Vol.41 (1), 2001, pp.26-38.
9ـ تبیین دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو، به ویژه دیدگاه کرول و دفاع از آن:
Connolly, Oliver, “Ethicism and moderate moralism”, British Journal of Aesthetics, Vol.40 (3), 2000, pp.302-316.
Neilson, Jenn, “Can Moral Flaws Count as Aesthetic Virtues?”, The Journal of Value Inquiry, No.46, 2012, pp.65-81.
Todd, Cain, “Aesthetic, ethical, and cognitive value”, South African Journal of Philosophy, Vol.26 (2), 2007, pp.216-227.
10ـ انتقاد به دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو:
Dadlez, E. M. and Bicknell, Jeanette, “Not moderately moral: why Hume is not a “moderate moralist”, Philosophy and Literature, Vol.37 (2), 2013, pp.330-342.
Stecker, Robert, “Carroll’s bones”, British Journal of Aesthetics, Vol.46 (3), 2006, pp.282-286.
11ـ انتقاد به دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو و دفاع از دیدگاه خودآیینیگرایی میانهرو:
Anderson, James C. and Dean, Jeffrey T., “Moderate autonomism”, British Journal of Aesthetics, No.38, 1998, pp.150-166.
Beardsley, Monroe C., Aesthetics: Problems in the Philosophy of Criticism, 2th edition, Indianapolis, Hackett Pub Co Inc, 1981.
12ـ انتقاد به دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو و دفاع از دیدگاه نااخلاقگرایی میانهرو:
Eaton, A. W., “Robust immoralism”, The Journal of Aesthetics and Art Criticism, Vol.70 (3), Summer 2012, pp.281-292.
Jacobson, Daniel, “In praise of immoral art”, Philosophical Topics, Vol.25 (1), 1997, pp.155-199.
Kieran, Matthew, “Art, morality and ethics: On the (im)moral character of art works and inter-relations to artistic value”, Philosophy Compass, Vol.1 (2), 2006, pp.129-143.
Kieran, Matthew, “Pornographic art”, Philosophy and Literature, Vol.25 (1), 2001, pp.31-45.
13ـ انتقاد به دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو و دفاع از نااخلاقگرایی میانهرو در طنز:
Nannicelli, Ted, “Moderate comic immoralism and the genetic approach to the ethical criticism of art”, The Journal of Aesthetics and Art Criticism, Vol.72 (2), Spring 2014, pp.169-179.
۱ـ۶ـ ساختار پژوهش
با توجه به پرسش اصلی پژوهش، در این نوشتار، ابتدا
در همین فصل، مفاهیم ارزششناسی، قبح اخلاقی فیلم و ارزش زیباشناختی فیلم تبیین میشود. این مفاهیم به عنوان متغیرهای اصلی در پرسش پژوهش استفاده میشوند. در فصل بعدی ابتدا مهمترین دیدگاهها در زمینهی نسبت هنر و اخلاق بیان شده و از دیدگاه اخلاقگرایی میانهرو دفاع میشود. پس از آن، در فصل آخر نسبت قبح اخلاقی و ارزش زیباشناختی فیلم از منظر اخلاقگرایی میانهرو تبیین میشود و بر این اساس پاسخ پرسش اصلی پژوهش تحلیل میگردد. در همین فصل معیار به دست آمده از دیدگاه میانهرو در قالب بررسی موردی با دو فیلم تطبیق داده میشود و در نهایت نیز نتیجهگیری پژوهش و آیندهی بحث ارایه میشود.
۲ـ ارزش و ارزششناسی
در این بخش مفاهیمی تعریف میشود که در واقع بخشی از پیشفرضهای این پژوهش به شمار میروند، از همین رو در این بخش نظریهای اثبات یا رد نمیشود و تنها یکی از رویکردهای موجود را به عنوان یکی از متغیرهای اصلی پرسش پژوهش اتخاذ خواهد شد. به همین دلیل این بخش در قالب فصل کلیات آمد تا پیش از ورود به بحث اصلی به مقدار نیاز به آن پرداخته شود. در این بخش بر اساس پرسش پژوهش معانی ارزش، ارزششناسی، قبح اخلاقی فیلم و ارزش زیباشناختی آن مطرح میشود.
۲ـ۱ـ چیستی ارزش
واژهی “ارزش”۲۳ از واژهی لاتین “Valere” به معنای “قوی و مستحکم بودن” و “بها داشتن” است.۲۴ اصطلاحات “ارزش” و “ارزشیابی”،۲۵ همریشهها و ترکیبات آنها، در فرهنگ کنونی ما در شاخههای مختلف اقتصاد، فلسفه، علوم اجتماعی و علوم انسانی در حد گسترده استفاده میشوند. معانی این واژهها ابتدا محدود و مشخص بود. ارزش به معنای بهای یک شی۲۶ و ارزشیابی به معنای برآورد بهای آن استفاده میشد. تا اینکه این اصطلاحات به واژههای فنی تبدیل شد که در رشتهای از علوم اقتصادی به نام “نظریهی ارزش” نقش محوری داشت.۲۷ سپس در آلمان به ویژه توسط هرمان لوتز،۲۸ آلبریچ ریتچل۲۹ و نیچه۳۰ به معنایی گستردهتر به کار رفت.۳۱
به عنوان جمعبندی میتوان گفت در بارهی معنای ارزش، در بین اندیشمندان علوم انسانی اتفاق نظری وجود ندارد و با مراجعه به خصوصیات مشترک به تعبیری از ارزش دست مییابیم که مبتنی بر سه گزارهی زیر است: ۱ـ ارزش، بدون واسطه قابل رؤیت نیست. ۲ـ ارزش با ملاحظات اخلاقی ارتباط دارد. ۳ـ ارزش تعبیری از خواستنیها و مطلوبها است. معنای ضمنی گزارهی نخست این است که باید ببینیم چگونه میشود ادعاهای تجربی در بارهی ارزشها داشت. به این معنا که باید ارتباط بین ارزش، نگرش و رفتار را آزمایش کنیم. گزارهی دوم ما را ملزم به قبول طبیعت ملاحظات اخلاقی میکند و اشارهای به نقش اجتماعی ارزش است. گزارهی سوم از ما میخواهد به عنوان ابزاری راهگشا به ارزش بنگریم.۳۲
۲ـ۲ـ ارزششناسی
با آنکه جزییات پدید آمدن اهمیت ارزشگذاری را نمیدانیم، اما اهمیت آن امری مسلم در تفکر فلسفی است. از لحاظ تاریخی، نخستین پژوهش در زمینهی “ارزششناسی” در یونان باستان انجام شده است. واژهی “ارزششناسی”۳۳ از دو واژهی یونانی “اکسیوس”۳۴ (چیز ارزشمند، مطلوب و شایسته) و “لوگوس”۳۵ (عقل، خرد و استدلال کردن) ترکیب شده است. از اینرو ارزششناسی ناظر بر بحث استدلالی و عقلانی در بارهی ارزشها است. اما تا اوایل قرن نوزده هیچگاه به عنوان یک بحث نظاممند مطرح نشد.
دو خاستگاه مهم ارزششناسی “نظریهی ایدهها”۳۶ مربوط به افلاطون۳۷ و دیگری “لذتگرایی”۳۸ اپیکور۳۹ است. اصطلاح “ارزششناسی” را نخستین بار پاول لاپی۴۰ در کتاب “منطق میل”۴۱ در این معنا مطرح کرد. امروزه آنچه از واژهی ارزششناسی مراد میشود، همان نظریهی ارزشها است. یعنی همان مطالعهی ارزشها که در واقع شاخهای از فلسفهی عملی است و ماهیت ارزشها را بررسی میکند.۴۲
ارزششناسی مطالعهی ارزش به طور کلی است و نه ارزشهای اخلاقی به طور خاص. به طور مشخص میتوان سه گروه از فلاسفه را ارزششناس نامید: مکاتب اصیل پدیدارشناسی اتریشی و آلمانی، نظریهپردازان امریکایی که جایگاه “ارزش” را تا حد منافع انسان کاهش دادند و مکتب انگلیسی تحت تأثیر پدیدارشناسی اتریشی و آلمانی.۴۳
برخی از مهمترین پرسشهای این شاخه عبارتند از: ارزش چیست؟ ارزشگذاری چیست؟ آیا ارزشها وجود دارند؟ آیا ارزش با بار معنایی خاصش در خارج هم وجود دارد یا تنها یک امر ذهنی است؟ به سخنی دیگر آیا وجود ارزشها اختراع ذهن است یا اکتشاف آن؟ ما در صدور احکام ارزشی چه میکنیم؟ آیا ذهن انسان در صدور یک حکم ارزشی دستخوش نوعی بازتاب غیرارادی در برابر یک محرک خاص میشود یا اینکه این بازتاب ارادی است؟ ارزش امر مطلق است یا نسبی؟
همهی آنچه در گذشته در رشتههایی همچون اخلاق، معرفتشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، زیباشناسی و فلسفهی دین به صورت پراکنده مطرح میشد، در قرن نوزده در قالب ارزششناسی جمعآوری شد و به عنوان یک موضوع مستقل مورد بررسی قرار گرفت.۴۴ همچنین این باور به وجود آمد که نظاممند کردن این پرسشها ذیل عنوان ارزش و ارزشیابی باعث ایجاد روش بهتر برای بحث ا