پیوستگی و انسجام در عملیات و اقدامهای سازمان در دورههای زمانی طولانی؛
فراگیری برنامهریزی عملیاتی سازمان و جهت بخشی به آنان.
دو پرسش مهمی که سازمان در اجرای برنامهریزی استراتژیک با آنها مواجه است عبارتند از:
۱ – فعالیت موسسه چیست‚ ۲ – چرا این فعالیت را دارد‚
برای پاسخ به سوال اول باید رسالت موسسه تعریف شود و پرسش دوم به انتخاب و تعیین اهداف موسسه مربوط میشود(گلوک،۱۳۷۵).
رسالت
تعریف رسالت میتواند آنقدر کلی و مبهم باشد که حاوی و حامل معنای مشخصی نباشد و یا تنها جنبه تبلیغاتی عمومی داشته باشد و از ایدهآل سخن بگوید که مطمئناً هرگز بدانها نخواهد رسید. به عقیده پیتر دراکر عدم وجود یک فلسفه وجودی تنها مهمترین علت شکستهای بازرگانی است.
رسالت یا ماموریت شامل تعریف روشنی از دامنه فعلی و موردانتظار کسب و کار درچند سال آینده است. رسالت یا ماموریت نشاندهنده نوع کسبوکاری است که سازمان در آن فعالیت میکند. اعضای سازمان بدون داشتن چشمانداز موفقیت از چگونگی تحقق رسالت سازمان آگاهی نخواهند داشت. به بیان دیگر رسالت، هدف سازمان و یا اینکه چرا سازمان وظایفی را انجام میدهد، مشخص میسازد.
اهداف
اهداف خواستههای مشخصتری هستند که از ماموریت و بررسی محیطی ناشی میشوند عناصر استراتژی مدیریت رده بالاتر به اهداف پایینتر تبدیل میشوند.
درمورد اهداف ذکر این نکته ضروری است که چون زمان و منابع محدود است اولویت بعدی اهداف اهمیت بسیاری مییابد در این زمینه مصالحه مثلاً بین سوددهی و سهم بازار یا سایر اهداف باید کاملاً روشن باشد تا مهمترین اهداف سازمان به دست آید (گلوک، ۱۳۷۵).
تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی ارائه شده است.
برنامهریزی استراتژیک در بخش دولتی تاریخی طولانی دارد.
واژه استراتژی از کلمه یونانی(STRATEGO) مرکب از(STRATOS) به معنای ارتش و(EGO) به معنای رهبر گرفته شده است. با وجود این، برنامهریزی استراتژیک اساساً در بخش خصوصی توسعهیافته است. هرچند که رویکردهای برنامهریزی استراتژیک در بخش خصوصی تدوین شدهاند ولی میتوانند به سازماندهی دولتی و غیرانتفاعی و همچنین جوامع و دیگر نهادها کمک کنند.(برایسون، ۱۳۷۲).
برنامهریزی استراتژیک را میتوان تلاشی منظم و سازمانیافته درجهت اتخاذ تصمیم و مبادرت به اقدامات بنیادین تعریف کرد که به موجب آنها، اینکه یک سازمان چیست، چه میکند، و چه اموری را انجام میدهد، مشخص خواهدشد.
در تعریف دیگری برنامهریزی استراتژیک فرایندی است درجهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف و رسالت بلندمدت باتوجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی.(فیض،۱۳۸۹،ص۲۹) در تعریفی دیگر برنامهریزی استراتژیک به معنای فرایند بررسی موقعیت فعلی و مسیر آینده سازمان یا جامعه، تنظیم اهداف، تدوین یک استراتژی برای تحقق آن اهداف و اندازهگیری نتایج است (هیوز،۱۳۷۷).
برنامه ریزی استراتژیک گونهای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژیهاست. از آنجایی که استراتژی میتواند دارای عمر کوتاه یا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک میتواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاهمدت باشد اما متفاوت از آنهاست.
برنامه ریزی استراتژیک کوششی است ساختیافته برای اتخاذ تصمیمهای اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیتها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر میبخشد. همانطور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز طرق انجام مأموریتهای سازمان را دنبال میکند. و تعریف دیگر که برنامه ریزی استراتژیک را برنامه ریزی در مورد هدف های بلند مدت سازمان و انتخاب فعالیت لازم برای تحقق آنها بیان می دارد.
اکنون جا دارد تفاوت های بین برنامه ریزی استراتژیک و برنامه ریزی تاکتیکی بیان شود. اگر چه میان برنامهریزی تاکتیکی و استراتژیکی تفاوت گذاشته میشود، اما این تفاوت دارای مرزهای روشن نیست، زیرا آنچه که برای یک فرد تصمیم تاکتیکی است برای فرد دیگر ممکن است تصمیم استراتژیک باشد. به طوری که تفاوت یا تشخیص بین آنها یک امر نسبی است نه مطلق (جاسبی،۱۳۸۲).
با وجود این، بعضی از تفاوتها را به شرح زیر می توان برشمرد:
برنامه ریزی تاکتیکی اصولاً در سطوح میانی و پایه سازمان انجام می گیرد در حالی که برنامه ریزی استراتژیک در سطوح عالی شکل می گیرد. در برنامه ریزی تاکتیکی بیشتر بر منافع فعلی سازمان تاکید می شود، در حالی که در برنامه ریزی استراتژیک به منافع آتی توجه می شود. به عبارتی دید برنامه ریزی تاکتیکی کوتاه مدت و دید برنامه ریزی استراتژیک بلندمدت است.
در برنامهریزی تاکتیکی روش های کار غالباً تجربهشده و متکی به دستاوردهای گذشته است درحالی که در برنامهریزی جامع
روش های نو و تجربه نشده نیز پابه عرصه مینهند؛
برنامهریزی تاکتیکی نسبت به برنامهریزی استراتژیکی مخاطره کمتری دارد؛
تاکید برنامهریزی تاکتیکی بر کارایی است در حالی که برنامهریزی استراتژیک به اثر بخشی نظر دارد (کیانی ،۱۳۸۲).
تعریف استراتژی
استراتژی عبارت است از تعیین اهداف وآرمانهای بلند مدت و اساسی برای یک شرکت ، و پذیرش مجموعه ای از اقدامات و تخصیص منابع لازم برای حصول به این ا هداف و آرمانها (اعرابی، ۱۳۸۴).
اجرا و پیاده سازی استراتژی
بر اساس مدل عقلایی ، اجرا ی استراتژی ، شامل بسیج منابع تخصیص برای تحقق ره آورد های مورد انتظار بوده و۱) مستلزم تخصیص منابع برای حمایت از راه کارهای انتخاب شده ۲) ایجاد سیستم های کنترلی برای سنجش و ارزیابی عملکرد و ارائه باز خور به مدیریت ۳) ایجاد ساختارها و خط مشی های منابع انسانی که برای حمایت از استراتژی انتخاب شده است .
مدل عقلا یی فرایند استراتژی ، جدایی بین فعالیتهای تنظیم و تدوین استراتژی و اجرا را تشویق می کند . در بسیاری از سازمانها این جدایی از طریق تقسیم سلسله مراتبی نیروی کار رخ می دهد . برخی از افراد ( مدیران عالی یا بخش های رسمی طرح ریزی ) استراتژی را تدوین می کنند ، در حالی که برخی دیگر ( مدیریت میانی و عملیاتی ) اجرای استراتژی را بر عهده دارند (جو هج ،۱۳۸۵).
استراتژی های مدیریت تغییر
برای مدیریت تغییر و به منظور کسب موافقت افراد برای اجرای تغییر و کاهش مقاومت آنان استراتژی های مدیریت تغییر عبارت است از :
۱- استراتژی مشارکت : ( مامفورد و پتی گریو) معتقدند که قابلیت پذیرش تغییرات فنی با میزان مشارکت افراد به معنی درگیر شدن عملی انها با اجرای تغییر رابطه مثبت دارد .
۲-استراتژی آموزش و ارتباط: ( زالتمن و دانکن ) این نوع استراتژی را به این صورت تعریف می کنند : ارائه نسبتا غیر متاصبانه یک حقیقت با هدف فراهم کردن یک توجیه منطقی برای عمل . در حقیقت مدیران و دست اندر کاران از طریق ارائه یک مجموعه گزارشها ، جلسات پوسترها ، فیلمها و کتاب و مجلات لزوم انجام تغییر و اثرات مثبت ان را به افراد می قبولا نند .
۳- استراتژِی های قدرت : اگر عامل تغییر دارای قدرت باشد می تواند بر کارمندان اثر گذارده و انجام تغییر را به آنها بقبو لا ند ، یا آنها را مجبور به پذیرش تغییر کند .
۴-استراتژِی های مذاکره : روش معمول اجرای تغییر ، مذاکره است . مذاکره موقعی است که افرادی که دارای علا ئق متناقض هستند در مورد اینکه چگو نه با احترام به علا ئق دیگران رفتارکنند باهم به توافق می رسند (خداداد حسینی، ۱۳۸۵ ).
مفهوم و تعاریف برنامه ریزی استراتژیک
بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نیاز» میباشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد میگردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاه ها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه میگردند. برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست میگردد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینهساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین میشوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است. بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط میتوان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد (شرکت توسعه خدمات بهار).
برنامهریزی استراتژیک چیست؟
برنامهریزی عبارت از فرایند برقراری یا تعیین اهداف و اقدامات لازم جهت نیل به آنهاست و برنامه استراتژیک به برنامه بلند مدت توجه دارد و پل لازم بین حال و آینده موسسه یا سازمان است. بطور اختصار برنامه استراتژیک موجب بهبود عملکرد و پاسخگویی به نیازهای محیط در حال تغییر سازمان میگردد و جنبههای مثبت و منفی آنرا میتوان این طور متصور نمود:
۱- راهنمای تداومدار برای فعالیتهای سازمان است.
۲- به مدیران کمک میکند تا فرصتهای مطلوب، مصون و آسیبپذیر را تشخیص دهند و از بین آنها به انتخاب بپردازند.
۳- در پیشبینی مشکلات قبل از وقوع، و پیش از شدید شدن، مدیران را یاری کند.
۴- ریسک و اشتباه را به حداقل برساند.
آنچه در ارتباط با جنبههای منفی برنامهریزی استراتژیک مطرح است اینکه، پیشبینی تغییرات محیطی مشکل است و توانایی و تشخیص سازمان در همسویی با آنها، لزوم به سرمایهگذاری در وقت و هزینه نیروی انسانی است (بیگی، ۱۳۸۵).
مزایای برنامهریزی استراتژیک
۱ – یکی از مزایای برنامهریزی استراتژیک هادی بودن آن است. این نوع برنامهریزی جهت و مسیر فعالیتها و عملیات سازمان را مشخص ساخته و بهعنوان راهنمای سازمان عمل میکند.
۲ – جهتگیری آینده، اولویتها را مشخص میسازد و تصمیمهای امروز را در پرتو پیامدهای آینده اتخاذ میکند.
۳- برنامهریزی استراتژیک نقش هماهنگکننده بین برنامههای عملیاتی سازمان را انجام میدهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر جهت میبخشد.
۴ – با اوضاع و شرایطی که به سرعت دستخوش تغییر میشوند به روش کارساز برخورد کرده و کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد میکند.
۵ – برنامهریزی استراتژیک با نگرش بلندمدت، به پیشبینی آینده میپردازد و از اینرو اطلاعاتی را در خود دارد که برای اقدامات درازمدت مدیران مفید است.
۶ – برنامهریزی و مدیریت استراتژیک خواهان بینش استراتژیک در سراسر واحدهای سازمانی، و از جمله همه سیستمهای اداری است و به جای اینکه عملی مکانیکی باشد نقش محوری افراد، گروه ها و نفوذ فرهنگ سازمان را به رسمیت میشناسد (برایسون،۱۲۸).
رویکرد برنامهریزی استراتژیک
برای طرح یک برنامهریزی استراتژیک میتوان سه گام اساسی را درنظر گرفت و براساس آن طرح استراتژیک را برنامهریزی و اجرا کرد. این سه گام عبارت است از:
گام اول: موضوع خود را بهعنوان یک سازمان مشخص کنیم (کجا هستیم‚)
گام دوم: در آینده در نظر داریم چه موضعی داشته باشیم (به کجا میرویم)
گام سوم: برای رسیدن به هدف یک رویکرد بنا کنیم و آن را به مرحله اجرا درآوریم.
ویژگیهای گام اول: در این مرحله ۵ تا ۱۰ درصد وقت صرف برنامهریزی میشود. بهعبارتی در این گام برنامهریزی نقش عمدهای ندارند فقط جایگاه و وضعیت کنونی سازمان تعیین میشود و درحقیقت مشخص میگردد که در ابتدای کار کجا هستیم.
ویژگیهای گام دوم: برنامهریزی در این گام نقش مهمی را ایفا میکند و ۴۰ تا ۶۰ درصد وقت گروه را برنامهریزی به خود اختصاص میدهد. کیفیت تصمیمات این گام بر کامیابی برنامهریزی استراتژیک تاثیر بسزا دارد.
ویژگیهای گام سوم: در این مرحله نیز ۴۰ تا ۶۰ درصد وقت گروه صرف برنامهریزی میشود. درخلال این گام گروه استراتژیها را برای تحقق چشمانداز تدوین میکند. درطول اجرای گام سوم، گروه طراحی تاکتیکی را آغاز میکند که به تحقق طرح استراتژیک کمک خواهدکرد (براین کوبین،۱۳۷۶).
محدودیتهای برنامهریزی استراتژیک
با وجود مزایای برشمرده شده برنامهریزی استراتژیک بسیاری از صاحبنظران نیز برنامهریزی استراتژیک را ناکارا و گاهی اوقات زائد میدانند و محدودیتهایی را درجهت کاربرد آن بیان میدارند که عبارت است از:
۱ – بالابودن هزینههایی که جهت امر برنامهریزی نیاز است و اغلب سازمانهای کوچک امکان استفاده از آن را پیدا نمیکنند؛
۲ – از نظر زمانی این نوع برنامهریزی نیاز به زمانی طولانی دارد. سازمانها برای برنامهریزی باید مدت زمان زیادی وقت صرف کرده و مراحل مختلف این فرایند را پشت سر نهند تا سیستم برنامهریزی استراتژیک بتواند شروع به کار کند.
۳ – فرایند برنامهریزی استراتژیک بیش از آنچه هست یا میتواند باشد منطقی و تحلیلی ارائه شده است. طرح آن بیش از اندازه ذهنی است و نمیتواند پویائیهای اجتماعی – سیاسی کار در هر سازمانی را ملحوظ دارد؛
۴ – تصمیمگیری درمورد ماموریت و اهداف همواره ساده نیست و ممکن است معنایی نداشته باشد؛
۵ – برنامهریزی استراتژیکی ازنظر تخصصی نیاز به نیروی انسانی متخصص دارد که دردسترس همه سازمانها نیست؛
۶ – عدم دسترسی سازمانها برای رسیدن به اطلاعات جامع و به موقع درمورد محیط، تحولات و رویدادهای کلان محیطی؛
۷ – عدم آشنایی مدیران با مباحث مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک و عدم اعتماد آنها به برنامهریزی استراتژیک (برایسون،۱۳۷۲).
ویژگیهای برنامهریزی استراتژیک
۱- برنامهریزی استراتژیک انعکاسی از ارزشهای حکم بر سازمان است.جهان بینیها، اعتقادات و باورهای مدیران و اعضای سازمان،در برنامه ریزی استراتژیک منعکس میشوند.
۲- برنامه ریزی استراتژیک معطوف به پرسشهای اصلی و مسائل اصلی سازمان هاست.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت ۷۷u.ir مراجعه نمایید
رشته مدیریت همه موضوعات و گرایش ها : صنعتی ، دولتی ، MBA ، مالی ، بازاریابی (تبلیغات – برند – مصرف کننده -مشتری ،نظام کیفیت فراگیر ، بازرگانی بین الملل ، صادرات و واردات ، اجرایی ، کارآفرینی ، بیمه ، تحول ، فناوری اطلاعات ، مدیریت دانش ،استراتژیک ، سیستم های اطلاعاتی ، مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری کارکنان سازمان
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
۳- برنامه ریزی استراتژیک با مطرح ساختن اهداف بلند مدت و تبیین رسالتهای سازمانی،مدیران را در انجام فعالیتهایشان هم جهت و هماهنگ میسازد.
۴- برنامه ریزی استراتژیک دارای دید دراز مدت است و افقهای دور تر را در سازمان مطرح میسازد.برنامه ریز در این نوع برنامه ریزی به آیندههای دور میاندیشد و میکوشد موقعیت سازمان را در بلند مدت ترسیم کند.
۵- برنامه ریزی استراتژیک اقدامات و عملیات سازمان را در دورههای زمانی به نسبتا طولانی،هماهنگ میکند و به آنها پیوستگی و انسجام میبخشد.
۶- برنامه ریزی استراتژیک در سطوح عالی سازمان شکل میگیرد .
۷- برنامه ریزی استراتژیک فراگیر است و برنامههای عملیاتی سازمان را در بر میگیرد و به آنها جهت میبخشد(فیض،۱۳۸۹).
۸- برنامه ریزی استراتژیک امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی سازمان را مدّ نظر قرار داده و پیش بینیهای خود را با توجه به آنها انجام میدهد (الوانی،۱۳۸۶).
مدلهای مختلف برنامهریزی استراتژیک
۱- کار سالارانه
۲- براسیون
– شروع فرآیند و