تعریف آن به صورت زیر خواهدبود:
عملکرد مالی عبارتست از درجه یا میزانی که شرکت به اهداف مالی سهامداران در راستای افزایش ثروت آنان نائل میشود(همان منبع).
اهداف عملیاتی که مدیریت شرکت در راستای دستیابی به هدف اصلی یعنی افزایش ثروت سهامداران دنبال میکند، دربرگیرنده شاخصها و معیارهایی است که بر مبنای آن میتوان عملکرد مالی شرکت را اندازه گیری کرد. در ادامه مدلهای ارزیابی عملکرد مالی را مورد توجه قرار خواهیم داد.
۲-۷، مدلهای ارزیابی عملکرد مالی
استفادهکنندگان گزارشهای مالی با بهره گرفتن از معیارهای مختلف، عملکرد شرکت را ارزیابی میکنند. روشهای متعددی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد که به طور کلی میتوان آنها را به دو دسته: مدلهای حسابداری و مدلهای اقتصادی تقسیم کرد. در مدلهای حسابداری، ارزش سهام شرکت از حاصلضرب سود شرکت در ضریب تبدیل سود به ارزش محاسبه میشود. در این دسته از مدلها از معیارهای مختلفی از جمله سود، سود هر سهم، رشد سود، سود تقسیمی، جریانهای نقدی آزاد، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده داراییها برای ارزیابی عملکرد استفاده میشود. در مدلهای اقتصادی ارزیابی عملکرد که از مهمترین آنها میتوان به ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده و ارزش افزوده بازار اشاره کرد، ارزش شرکت براساس قدرت سودآوری داراییهای موجود و مابهالتفاوت نرخ بازده و هزینه سرمایه تعیین میشود (استیوارت،۱۹۹۱؛ باسیدور و همکاران، ۱۹۹۷؛ باش و همکاران، ۲۰۰۳؛ و چارلز و همکاران، ۲۰۰۴). در ادامه به تشریح معیارهای مختلف ارزیابی عملکرد تحت دو مدل بالا خواهیم پرداخت.
۲-۷-۱، مدلهای حسابداری
گزارشهای مالی از مهمترین نتایج سیستمهای اطلاعاتی حسابداری است که برای گروههای مختلفی از استفاده کنندگان برون سازمانی و همچنین درون سازمانی تهیه و ارائه میشود. درگزارشهای مالی سود گزارش شده از اهمیت زیادی برای استفادهکنندگان برخوردار است. سرمایهگذاران با اتکا به سود حسابداری عملکرد شرکت را ارزیابی کرده و پیشبینیهای خود را بر آن اساس انجام میدهند. مدیران نیز از سود برای برنامهریزی آینده شرکت استفاده میکنند. در مدل حسابداری ارزیابی عملکرد، ارزش شرکت از حاصلضرب دو عدد بهدست میآید: عدد اول، سود شرکت و عدد دوم، ضریب تبدیل سود به ارزش است. همانطور که پیش از این نیز بیان شد در مدلهای حسابداری ارزیابی عملکرد، ارزش یک شرکت تابعی از معیارهای مختلفی نظیر سود، سود هر سهم، نرخ رشد سود، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمایهگذاری، جریان نقدی آزاد و سود تقسیمی است(استیوارت، ۱۹۹۱). مدلهای حسابداری نیز خود به دو دسته کلی تقسیم میشوند، دسته اول مبتنی بر اطلاعات حسابداری و دسته دوم مبتنی بر ترکیب اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار(جهانخانی و سجادی،۱۳۷۴).
معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری
این معیارهای عمدتاً با بهره گرفتن از اطلاعات تاریخی صورتهای مالی اساسی و یادداشتهای همراه عملکرد شرکت را اندازه گیری میکنند. این معیارها شامل سود، سود هر سهم، رشد سود، سود تقسیمی، جریانهای نقدی آزاد، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده داراییها میباشند(همان منبع).
۲-۷-۱،الف) سود
سود حسابداری عبارت است از درآمدها منهای هزینهها. شرکت در طول دوره مالی با توجه به فعالیتهایی که انجام میدهد، در آمد تحصیل میکند و از طرف دیگر برای تولید محصولات و ارائه خدمات مبالغی هزینه متحمل میشود که در پایان دوره مالی به منظور تعیین عملکرد شرکت درآمدها و هزینههای مربوط با هم مطابقت داده میشوند تا معلوم شود که شرکت در دوره مالی مورد نظر چه مقدار سود تحصیل نموده است. بنابراین سود میتواند معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت باشد(جهانخانی و ظریف فرد، ۱۳۷۴).
۲-۷-۲،ب) سود هر سهم(EPS)
سود هر سهم از تقسیم سود خالص بعد از ماالیات بر تعداد سهام بدست می آید و طبعاً همان ایرادهای اساسی که بر سود و رشد سود وارد است، بر آن نیز وارد است. یعنی با دستکاری کردن سود و یا تغییر روشهای پذیرفته شده در حسابداری، سود هر سهم نیز تغییر خواهدکرد. در حقیقت سود هر سهم تعیین کننده ارزش سهام شرکت نیست زیرا در مواردی سود هر سهم کاهش یافته ولی قیمت سهام افزایش یافته است. سود هر سهم فقط مربوط به یک دوره زمانی معین است و نمی توان با توجه به آن در مورد ارزش شرکت قضاوت کرد. چیزی که تعیین کننده قیمت سهام یک شرکت است عرضه و تقاضای سهام است و عرضه و تقاضا مستقیماً به پیش بینی سودهای آینده بستگی دارد. در پیش بینی آینده عوامل زیر مطرح هستند:
۱٫ میزان دریافت جریانهای نقدی مورد انتظار آتی.
۲٫ ریسک یا درجه اطمینان نسبت به تحقق جریانهای نقدی مورد انتظار آتی.
۳٫ مدت زمان دریافت جریانهای نقدی.
پس مشاهده میشود که سود هر سهم به تنهایی نمی تواند مبنای اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت باشد(جهانخانی و سجادی، ۱۳۷۴).
۲-۷-۲،ج) رشد سود
رشد سود، به عنوان معیاری برای تعیین وضعیت سود هر شرکت در آینده تلقی میشود(جکسون، ۱۹۹۶). در این روش سود حسابداری با توجه به قیمت بازار سهام در نظر گرفته میشود که نشاندهنده انتظارات و پیشبینیهای بازار از آینده و سودآوری آتی شرکت است. اگر چه شرکتهایی که ضریب بالایی دارند، شرکتهایی با رشد سریع هستند با این حال رشد سریع، تضمینی برای ضریب بالا نیست. موضوع با اهمیت نحوه دستیابی شرکت به رشد بالاست. نرخ رشد تابع دو عامل است: میزان سرمایهگذاری و نرخ بازده سرمایهگذاری. سرمایهگذاری مناسب زمانی است که بازده بیشتر از هزینه سرمایه باشد. برای مثال، دو شرکت که دارای نرخ رشد و مبلغ سود یکسان هستند، ارزش آنها برابر است اما اگر یکی از این دو شرکت وجوه بیشتری را برای کسب سود، سرمایهگذاری کرده باشد، ارزش آن نسبت به شرکت دیگر کمتر است. رشد سود زمانی معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد است که همراه با مدیریت صحیح و دقیق سرمایه باشد. رشد سود در صورتی که با یک نرخ بازده قابل قبول همراه باشد، معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد است(استیوارت، ۱۹۹۱).
۲-۷-۲،د) سود تقسیمی
سود تقسیمی یکی دیگر از معیارهای ارزیابی عملکرد شرکت است. بسیاری بر این باورند شرکتی که سیاست تقسیم سود با ثباتی دارد و هر ساله مبلغی از سود خود را بین سهامداران تقسیم میکند، این عمل نشان دهنده موفقیت و عملکرد مثبت شرکت میباشد. معمولاً شرکتهایی که اقدام به تقسیم میکنند که نمیتوانند سود خود را سرمایه گذاری نمایند. سود تقسیمیبه سیاست سرمایه گذاری شرکت بستگی دارد. شرکتهایی که فرصت سرمایه گذاری سودآوری دارند، سود را به عنوان یک منبع تأمین مالی تلقی میکنند(جهانخانی و ظریف فرد،۱۳۷۴).
اغلب شرکتها به دو دلیل بخش قابل ملاحظهای از سود کسب شده را بین سهامداران خود تقسیم میکنند. این قبیل شرکتها یا طرحهای سرمایهگذاری سودآور ندارند، و یا قصد دارند وجوه مورد نیاز خود را برای رشد و سرمایهگذاری، از منابع خارجی تأمین کنند. تقسیم سود در شرایط عدم امکان سرمایهگذاری در پروژههای سودآور، صحیح است اما اگر سود تقسیم شود و سپس وجوه لازم برای رشد از طریق افزایش سرمایه تأمین شود، سیاست تقسیم سود با اشکال روبرو است زیرا افزایش سرمایهگرانترین نوع تأمین مالی است. اگر سود بین سهامداران تقسیم شود و وجوه مورد نیاز برای رشد از طریق وام تأمین شود، شرکت از صرفهجویی مالیاتی برخوردار خواهدشد. همچنین کارآیی مدیران نیز به دلیل اجبار در پرداخت وامها ممکن است افزایش یابد(استیوارت، ۱۹۹۱؛ و کرولیک، ۲۰۰۵).
۲-۷-۲،ه) جریانهای نقدی آزاد
جریانهای نقدی آزاد معیاری برای اندازه گیری عملکرد شرکت است و وجه نقدی را نشان میدهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یاتوسعه ی داراییها، در اختیار دارد. مؤسسهی رتبه بندی فیچ جریان نقد آزاد را این گونه تعریف می کند: جریان نقد حاصل از عملیات پس از مخارج سرمایه ای و مخارج غیرعملیاتی. جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به شرکت اجازه میدهد تا فرصتهایی را پیگیری کند که ارزش سهامداران را افزایش می دهد. بدون وجه نقد، توسعهی محصولات جدید، انجام تحصیلهای تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهیها امکانپذیر نمیباشد. برای محاسبهی جریان نقد آزاد روش های محاسباتی مختلفی وجود دارد. در یکی از روش های اندازهگیری، جریان نقد آزاد از رابطه زیر محاسبه می شود:
سود خالص
+ استهلاک داراییهای ثابت مشهود و نامشهود
– تغییر در سرمایه در گردش
– مخارج سرمایه ای
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت ۷۷u.ir مراجعه نمایید
رشته مدیریت همه موضوعات و گرایش ها : صنعتی ، دولتی ، MBA ، مالی ، بازاریابی (تبلیغات – برند – مصرف کننده -مشتری ،نظام کیفیت فراگیر ، بازرگانی بین الملل ، صادرات و واردات ، اجرایی ، کارآفرینی ، بیمه ، تحول ، فناوری اطلاعات ، مدیریت دانش ،استراتژیک ، سیستم های اطلاعاتی ، مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری کارکنان سازمان
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
= جریان نقد آزاد
در روش دیگر، جریان نقد آزاد از طریق کسر نمودن مخارج سرمایه ای از جریان نقد عملیاتی محاسبه می شود. جریان نقد عملیاتی در صدر صورت جریان وجه نقد می آید و خالص مخارج سرمایه ای انجام شده هم از بخش فعالیتهای سرمایه گذاری صورت مزبور اخذ و از تفاضل آنها جریان نقد آزاد محاسبه می شود.لازم به ذکر است، بورس اوراق بهادار تهران به منظور قابلیت مقایسه ی شرکتهایی که سهام آنها در بورس پذیرفته می شود، برای محاسبه ی جریان نقد آزاد و افشای آن در امید نامه ی پذیرش و درج شرکتها، از این روش محاسباتی استفاده می کند.
مقدار مثبت جریان نقد آزاد نشان می دهد که شرکت پس از پرداخت هزینهها و سرمایهگذاریها دارای وجوه نقد مازاد است. از طرف دیگر، مقدار منفی نشان میدهد که شرکت درآمد کافی به منظور پوشش هزینهها و فعالیتهای سرمایهگذاریخود ایجاد نکرده است. به همین دلیل، سرمایه گذاران باید در ارزیابی دلایل این رویداد کاوشهای عمیق تری به عمل آورند. این امر می تواند علامتی از مشکلات حاد شرکت باشد(محمد نژاد، ۱۳۸۵).
۲-۷-۲،ز) نرخ بازده حقوق صاحبان سهام
نرخ بازده حقوق صاحبان سهام یکی از نسبتهای مالی است که از طریق تقسیم سود قبل از مالیات به حقوق صاحبان سهام بدست می آید، بنابراین همه ایرادهایی که به سود حسابداری وارد شد، به این معیار نیز وارد می باشد. سود حسابداری با توجه به روشهای گوناگون حسابداری و همچنین برآوردهای حسابداری تحت تأثیر قرار میگیرد. به عبارتی مدیریت می تواند با توجه به اهداف خود، سود حسابداری و در نتیجه نرخ بازده حقوق صاحبان سهام را تغییر دهد(جهانخانی و سجادی،۱۳۷۴).
۲-۷-۲،ح) نرخ بازده داراییها
نرخ بازده داراییها یکی از نسبتهای مالی است که از طریق تقسیم سود خالص بعلاوه هزینه بهره به مجموع داراییها بدست میآید. نرخ بازده داراییها به مهارتهای تولید و فروش شرکت مربوط می شود و بوسیله ساختار مالی شرکت تحت تأثیر قرار نمیگیرد. بدلیل استفاده از سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده داراییها، ایرادهایی که بر سود حسابداری وارد است، بر این معیار نیز وارد می باشد. با توجه به اینکه داراییها در ترازنامه به خالص ارزش دفتری نشان داده میشوند، بنابراین ارزش واقعی داراییها ممکن است بسیار پایینتر یا بالاتر از ارزش دفتری آنها باشد. بنابراین نرخ پایین بازده داراییها ضرورتاً به این مفهوم نیست که داراییها باید در جای دیگر بکار گرفته شوند. همچنین نرخ بالای بازده داراییها نیز به این مفهوم نیست که شرکت می بایست نسبت به خرید داراییها و کسب بازده بیشتر اقدام نماید (همان منبع).
مزایای سود حسابداری و معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر آن
سود حسابداری سنتیترین معیار ارزیابی عملکرد است که برای سرمایهگذاران، سهامداران، مدیران، اعتباردهندگان و تحلیلگران اوراق بهادار از اهمیت زیادی برخوردار است. سود حسابداری که با فرض تعهدی محاسبه میشود به نظر بسیاری از استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد محسوب میشود(لهن و ماخیجا، ۱۹۹۷؛ چن و داد، ۲۰۰۱؛ و وُرثینگتون و وست، ۲۰۰۴). برای مثال، سود حسابداری به عنوان یک معیار ارزیابی عملکرد در تعیین ارزش شرکت، پیشبینی سودهای آتی شرکت، تفسیر سایر معیارها و اطلاعات مالی، ارزیابی عملکرد مدیران، قراردادهای اعتباردهی و نیز ارزیابی شرکتهایی که خواستار ورود به بازار سرمایه هستند، توسط سرمایهگذاران و اعتباردهندگان مورد استفاده قرار میگیرد(دیچو، ۱۹۹۴). علیرغم کاربردهای ذکر شده برای سود حسابداری در تصمیمگیریهای اقتصادی، نحوه محاسبه آن بر مبنای فرض تعهدی باعث بروز مشکلاتی میشود که در ادامه برخی از آنها بیان شده است.
۲-۷-۳، معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار
این معیارها علاوه بر استفاده از اطلاعات موجود در صورتهای مالی اساسی و یادداشتهای همراه، اغلب از اطلاعات بازار نیز برای اندازه گیری عملکرد شرکت استفاده مینمایند. این معیارها با ترکیب معقول ریسک و بازده از طریق اطلاعات بازار و نیز ترکیب آن با اطلاعات حسابداری مبنای ارزشیابی مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکتها را فراهم میآورند. به همین دلیل این معیارها علاوه بر حفظ مزایای معیارهای قبلی، برخی از معایب آنها را نیز برطرف میکنند. به عبارتی چون از اطلاعات بازار نیز استفاده میکنند معیارهای مربوطتری هستند و بیشتر با واقعیات همخوانی دارند ولی از قابلیت اتکاء کمتری برخوردارند و بدلیل اینکه اطلاعات بازار دائماً در حال تغییر میباشند، این معیارها نسبتاً بی ثبات هستند. در حالت کلی این معیارها نسبت به معیارهای مبتنی بر اطلاعات تاریخی ارجحیت دارند و عملکرد شرکت را دقیقتر اندازهگیری میکنند. این معیارها شامل نسبت قیمت به سود، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نسبت Q توبین میباشد(جهانخانی و ظریف فرد، ۱۳۷۴).
۲-۷-۳،الف)نسبت قیمت به سود) (P/E
P/E ابزاری رایج برای تحلیل وضعیت شرکتها، صنایع و بازار است که از طریق تقسیم قیمت بازار یک سهم به سود همان سهم بدست میآید و بیانگر مبلغی است که سرمایه گذاران میبایستی برای هر ریال سود پرداخت نمایند. نسبت P/E از عایدی شرکت به عنوان مبنای ارزش گذاریسهام استفاده میکند و به روشهای مختلف به ارزیابی سهام و شاخص بازار میپردازد. این نسبت مظنه زیر ارزش یا بالای ارزش بودن قیمت
سهام است(همان منبع).
۲-۷-۳،ب) نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام
این نسبت از طریق تقسیم ارزش بازار هر سهم به ارزش دفتری همان سهم بدست میآید. ارزش دفتری هر سهم نشان دهنده ارزشهای تاریخی است. از طرفی ارزش بازار هر سهم انعکاسی از جریانات نقدی آتی میباشد که عاید شرکت خواهدشد. بنابراین اگر شرکت دارای مدیریت و سازماندهی باشد که با کارایی کامل به وظایف و نقشهای خود عمل کند در این صورت ارزش بازار بزرگتر از ارزشهای تاریخی و دفتری خواهدبود و این نسبت افزایش خواهدپیدا میکند. نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم طرز تفکر سرمایه گذاران نسبت به عملکرد گذشته و دورنمای آتی شرکت را بیان میکند(همان منبع).
۲-۷-۳،ج) نسبت Q توبین
این نسبت یکی دیگر از ابزارهای اندازه گیری عملکرد شرکتها میباشد که از طریق تقسیم ارزش بازار شرکت بر ارزش جایگزینی داراییهای شرکت بدست میآید. این نسبت توسط آقای جیمز توبین در سال ۱۹۷۸ مطرح شد. هدف وی برقراری یک ارتباط علت و معلولی بین شاخص Q و میزان سرمایه گذاری انجام شده توسط شرکت بود. اگر شاخص Q محاسبه شده برای شرکت بزرگتر از یک باشد، انگیزه زیادی برای سرمایهگذاری وجود دارد، به عبارتی نسبت Q بالا، معمولاً نشانه ارزشمندی فرصتهای رشد شرکت میباشد. اگر نسبت Q کوچکتر از یک باشد، سرمایهگذاری متوقف می شود.
مزایای این نسبت عبارتند از:
الف. سادگی در فهم برای استفاده کنندگان و تحلیل گران مالی
ب. سهولت دسترسی به اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه آن
ج. Q از طریق مشارکت دادن معیار اندازه گیری بازار سرمایه برای بازده ضمنی ۱) از نرخ تنزیل تعدیل شده بر مبنای ریسک صحیحی استفاده