میباشد. ارزیابی عملکرد بخش مهمی از هر سیستم کنترل مدیریت است. ایجاد برنامه استراتژیک و کنترل تصمیمات نیاز به اطلاعاتی درباره نحوه عملکرد واحدهای مختلف موجود در یک شرکت دارد. برای تأثیرگذاری بیشتر باید اندازه گیری عملکرد و نحوه دادن پاداش، مدیران و سایر کارکنان شرکت در همه سطوح را برای تلاش در جهت دستیابی به اهداف از قبل تعیین شده و عملکرد هرچه بهتر بر انگیزد(فتحی، ۱۳۸۵).
عملکرد شرکت عوامل زیادی را بر اساس تنوع گروه های ذینفع شامل میشود و ضریب اهمیت هر یک از عوامل مذکور تا حد زیادی وابسته به نوع و ویژگیهای محیطی است که شرکت در آن فعالیت میکند. ولی بطور کلی در مورد اینکه متغیرها و شاخصهای عملکرد شرکت کدامند، هنوز توافق نظر کاملی در بین صاحبنظران وجود ندارد. آنچه مطرح است، شرکتها برای اینکه بتوانند ضریب اهمیت معیارهای مختلف عملکرد شرکت را تعیین کنند باید بیشتر به شرکتهای موفق در صنعت تحت فعالیت خود نگاه کنند و آنها را الگوی کار خود قرار دهند. اهمیتی که عملکرد شرکت در مطالعات دانشگاهی و حوزههای کاربردی نظیر پاداشهای مدیریتی و بقای شرکتها دارد، باعث شده کسب شناخت کافی از این سازه و چگونگی اندازهگیری آن و درک عواملی که میتواند آن را تحت تأثیر قرار دهد، از اهمیت خاصی برخوردار شود(فتحی، ۱۳۸۵). دوینی و همکاران(۲۰۰۴) عملکرد شرکت را به صورت زیر تعریف میکنند:
عملکرد شرکت عبارتست از معیارهای بیرونی اثربخشی شرکت که سه حوزه کلی را در بر میگیرد: ۱) عملکرد مالی (سود، بازده دارایی، بازده سرمایه گذاری و ….)، ۲) عملکرد بازار (فروش، سهم بازار و…) و ۳) بازده صاحبان سهام (بازده کل صاحبان سهام، ارزش افزوده اقتصادی و…).
در اندازه گیری عملکرد شرکت، صاحبنظران تفاوت اساسی بین معیارهای مبتنی بر بازار و معیارهای عملکرد مالی قایل شده اند. با وجود اینکه در اغلب موارد بین سهم بازار (یکی از مهمترین شاخصهای عملکرد بازار) و سود آوری (یکی از مهمترین شاخصهای عملکرد مالی) ارتباط معناداری وجود دارد، اما در برخی موارد نظیر شرایط نفوذ بازار این ارتباط لزوماً مثبت و معنادار نخواهدبود. بنابراین بر خلاف بسیاری از پژوهشگران که معمولاً تفکیکی بین این دو دسته شاخص قائل نمیشوند، در جریان ارزیابی عملکرد شرکت یکی از مهمترین اقدامات تفکیک معیارهای مبتنی بر عملکرد بازار از معیارهای عملکرد مالی است(همان منبع).
طبقه بندی معیارهایهای عملکرد به نحوه تعریف ما از موفقیت شرکت بر میگردد. دوینی و همکاران(۲۰۰۴ ) معیارهای عملکرد شرکت را از لحاظ ذینفعان، چارچوب زمانی و نحوه اندازه گیری طبقه بندی کرده اند. معیارهای عملکرد شرکت از لحاظ نحوه اندازه گیری به دو دسته معیارهای ذهنی و معیارهای عینی تقسیم میشوند.
۲-۵-۱، تاریخچه ارزیابی عملکرد در کشور
تاریخچه ارزیابی عملکرد به قرن هفتم هجری برمیگردد. این موضوع نخستین بار از سوی خواجه رشیدالدین فضلالله مطرح شد. قرنها پس از آن در سال ۱۳۴۹ در کشور مقرر شد مدیریت و نحوه انجام امور مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور مرکز ارزشیابی سازمانهای دولتی در نخست وزیری تشکیل شد. در سال ۱۳۵۲ با آغاز برنامه پنجم عمرانی به موجب بند ۸ ماده ۵ فصل سوم قانون برنامه و بودجه کشور، وظیفه ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی به عهده سازمان برنامه و بودجه گذاشته شد و به همین منظور معاونت ارزشیابی سازمانهای دولتی در این سازمان تشکیل شد(تهرانی و همکاران، ۱۳۹۱).
در سال ۱۳۵۴ براساس اصلاحیه مورخ ۲۸/۱۲/۵۳ قانون استخدام کشوری و به موجب بند ۶ قسمت ب ماده ۶۰۴ قانون مذکور وظیفه ارزشیابی و کارایی در دستگاههای اجرایی کشور، به منظور راهنمایی آنها در جهت برقراری روشهای صحیح اداری و اصول مدیریت و گزارش آن به نخست وزیر، به سازمان امور اداری و استخدامی کشور منتقل و در پی آن دفتر ارزشیابی سازمانهای دولتی تشکیل شد. در سال ۱۳۵۹ دفتر ارزشیابی سازمانهای دولتی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور منحل و اقدامات مربوط به ارزیابی کارایی و عملکرد دستگاههای اجرایی تا سال ۱۳۷۶ متوقف شد. در سال ۱۳۷۹ نیز پس از ادغام دو سازمان برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور و تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، این وظیفه برعهده دفتر ارزیابی عملکرد سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور گذاشته شد(همان منبع).
۲-۵-۲، اهمیت ارزیابی عملکرد
در عصر کنونی، تحولات شگرف دانش مدیریت وجود نظام ارزیابی را اجتناب ناپذیر کرده است؛ به گونهای که فقدان ارزیابی در ابعاد مختلف سازمان اعم از ارزیابی استفاده از منابع و امکانات، کارکنان، اهداف و استراتژیها، یکی از علائم بیماری سازمان قلمداد میشود. هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و کیفیت فعالیتهای خود به ویژه در محیطهای پیچیده پویا، نیاز مبرم به نظام ارزیابی دارد. از سوی دیگر نبود نظام ارزیابی و کنترل در یک سیستم به مبنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمانی تلقی میشود که پیامد آن کهولت و در نهایت مرگ سازمان است. ممکن است بروز پدیده مرگ سازمانی به علت عدم وقوع یکباره آن از سوی مدیران عالی سازمانها احساس نشود اما مطالعات نشان میدهد نبود نظام کسب بازخورد امکان انجام اطلاعات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیتهای سازمان را غیرممکن میکند، سرانجام این پدیده، مرگ سازمانی است(گونزالس و همکاران، ۲۰۱۱).
از نگاه دیگر با ملاحظه نظام آفرینش میتوان دریافت که ارزیابی در بطن آن قرار دارد. وجود نظم بسیار موزون در جهان خلقت حکایت از حلقه بازخورد کاملاً حساب شدهای دارد و نظام ارزیابی به عنوان یکی از عناصر این حلقه مطرح است. هر چند ممکن است بشر به علت نقص دانش و اطلاعات قادر به تبیین آن نباشد ولی قوام و دوام یک سیستم منوط به وجود نظام ارزیابی و کنترل است.صاحبنظران و محققان معتقدند عملکرد، موضوعی اصلی در تمامی تجزیه و تحلیلهای سازمانی است و مشکل بتوان سازمانی را تصور کرد که مشمول ارزیابی و اندازهگیری عملکرد نباشد. آنان توجه به «عملکرد سازمان» را باعث توسعه تئوری سازمانی ذکر میکنند و عملکرد را موضوع اصلی در فضای عملی میدانند. در نتیجه این بحث توجه محققان، اقتصاددانان و مدیران اجرایی را به خود جلب کرده است(همان منبع).
ارزیابی و اندازهگیری عملکرد موجب هوشمندی سیستم و برانگیختن افراد در جهت رفتار مطلوب میشود و بخش اصلی تدوین و اجرای سیاست سازمانی است. ارزیابی و اندازهگیری عملکرد بازخورد لازم را در موارد زیر ارائه میکند:
با پیگیری میزان پیشرفت در جهت اهداف تعیین شده مشخص میشود سیاستهای تدوین شده به صورت موفقیتآمیزی اجرا شدهاند یا خیر.
با اندازهگیری نتایج مورد نظر سازمانی و همچنین اندازهگیری رضایت کارکنان و مشتریان میتوان دریافت سیاستها به طور صحیح تدوین شدهاند یا خیر(یانگ و همکاران، ۲۰۱۲).
۲-۵-۳، اهداف ارزیابی عملکرد
از دید محققان و صاحبنظران مدیریت استراتژیک مهمترین اهداف ارزیابی عملکرد عبارتند از(سیلویا و فرانسیس، ۲۰۱۳):
کنترل مداوم جریان امور در سازمان و استقرار چرخه مدیریت بهرهوری
شناسایی نقاط ضعف و قوت و مشکلات سازمان و تلاش در جهت شکوفایی و افزایش قابلیتها و اصلاح فعالیتها
بهبود تصمیمگیری در مورد حوزه و عمق فعالیتها، برنامهها و اهداف آینده دولت
بهبود تخصیص منابع و استفاده بهتر از امکانات و منابع انسانی در جهت اجرای برنامههای مصوب
ارتقای پاسخگویی در مورد عملکرد برنامهها
ارتقای توانمندی سازمان در ارائه کمی و کیفی خدمات و رقابت پذیری در فضای ملی و بینالمللی. هدف نهایی از عملکرد، افزایش کارایی و اثربخشی سازمان است.
از دیدگاه دیگر، مقصود عمده از ارزیابی در سازمانهای دولتی موارد زیر را در برمیگیرد
شناسایی هدفها و وظایف سازمان و واحدهای سازمانی آن
شناسایی برنامه فعالیتهای سازمان
شناسایی نحوه هدایت افرادی که در سلسله مراتب سازمانی خدمت میکنند و بررسی میزان اختیارات آنان با توجه به حدود وظایفشان
بررسی نحوه هماهنگ بودن سازمانها با واحدهای سازمانی در جهت نیل به هدف مطلوب
شناسایی وسایل و امکاناتی که برای انجام کار در اختیار دارند و هزینه سازمان
شناسایی این موضوع که افراد با توجه به منابع و امکاناتی که در اختیار دارند و هزینهای که به مصرف میرسانند، تا چه حد در رسیدن به هدفهای مطلوب سازمان کوشش میکنند(سیلویا و فرانسیس، ۲۰۱۳).
۲-۵-۴، انواع ارزیابی عملکرد
در ادبیات مدیریت استراتژیک ارزیابی عملکرد به دو نوع کلی طبقهبندی میشود(گلبرت و همکاران، ۲۰۱۲):
ارزیابی آیندهنگر
ارزیابی گذشته نگر
ارزیابی آیندهنگر :همان طور که از نامش پیداست ـ نوعی ارزیابی است که اولاً قبل از تهیه برنامه انجام میشود، ثانیاً برای تعیین منطقی بودن یا حقانیت ایجاد برنامه صورت گیرد. بنابراین ارزیابی آینده نگر مشخص میکند که آیا مسئله و نیازی وجود دارد که حقانیت ایجاد برنامهای برای حل یا تأمین آن را توجیه کند و به این سؤال نیز پاسخ میدهد که در صورت اجرا نشدن برنامه مورد بحث، جامعه با چه پیامدهای منفی مواجه میشود.
ارزیابی گذشته نگر: برخلاف ارزیابی آینده نگر پس از اجرا یا تکمیل برنامه انجام میگیرد. ارزیابی گذشته نگر به دو دسته طبقهبندی میشود:
ارزیابی تکوینی
ارزیابی تجمیعی
ارزیابی تکوینی، در مراحل اولیه اجرای برنامه انجام میشود و فرایندها و مدیریت برنامه را از ابعاد زیر مورد بررسی قرار میدهد:
▪ کار آهسته
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت ۷۷u.ir مراجعه نمایید
رشته مدیریت همه موضوعات و گرایش ها : صنعتی ، دولتی ، MBA ، مالی ، بازاریابی (تبلیغات – برند – مصرف کننده -مشتری ،نظام کیفیت فراگیر ، بازرگانی بین الملل ، صادرات و واردات ، اجرایی ، کارآفرینی ، بیمه ، تحول ، فناوری اطلاعات ، مدیریت دانش ،استراتژیک ، سیستم های اطلاعاتی ، مدیریت منابع انسانی و افزایش بهره وری کارکنان سازمان
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
▪ نیازهای مشتریان را مرتفع میکنند، یعنی مرتبط و مناسب هستند.
ز منابع را برای دستیابی به نتایج مورد نظر به صورت مطلوب به کار میگیرد.
ارزیابی تجمیعی، در مراحل نهایی برنامه یعنی بعد از اتمام مدت مناسب انجام میگیرد. این فاصله، مدت زمان کافی برای تحقق نتایج مورد نظر برنامه را به وجود میآورد. ارزیابی تجمیعی همچنین میتواند پس از تکمیل یک برنامه انجام شود(گلبرت و همکاران، ۲۰۱۲).
۲-۵-۶، فرایند ارزیابی عملکرد
هر فرایندی شامل انجام مجموعه اقدامات و فعالیتهای خاصی است که دارای ترتیب، توالی ویژه، منطقی و هدفمند است. ارزیابی عملکرد نیز از این قاعده مستثنا نیست و مستلزم پیمودن مراحل یاد شده است. رؤوس مراحل مورد نظر در ارزیابی عملکرد چنین است:
تدوین و یا بررسی رسالتها، مأموریتها، اهداف کلان و استراتژیها
تدوین و تنظیم شاخصهای ارزیابی عملکرد و تدوین و برقراری معیارها و استانداردها (عملکردی مرتبط با شاخصهای ارزیابی و ابلاغ و اعلام انتظارات شاخصهای ارزیابی شونده و اندازهگیری عملکرد واقعی)
مقایسه عملکرد واقعی با استانداردهای هر شاخص و اعلام نتایج و نحوه نیل به آنها به ارزیابی شونده و اقدام برای به کارگیری عملیات اصلاحی به منظور بهبود مستمر عملکرد ارزیابی شونده از طریق مکانیسم بازخورد(ایمانوئل و چادری، ۲۰۱۰).
۲-۵-۷، معیارهای ذهنی عملکرد
معیارهای ذهنی عملکرد عمدتاً معیارهایی هستند که بر مبنای قضاوت مدیران و صاحبان شرکت و نیز قضاوتهای ذهنی گروه های ذینفع شکل میگیرد. از جمله این معیارها میتوان به رضایتمندی مشتری، رضایتمندی کارکنان، نظر سنجی مدیران فروش، نظر سنجی کانالهای توزیع و …. اشاره کرد. از آنجائی که مقوله معیارهای ذهنی عملکرد موضوع بحث این پژوهش نیست، بنابراین در اینجا از این مقوله بحثی به میان نمیآید(همان منبع).
۲-۵-۸، معیارهای عینی عملکرد
معیارهای عینی عملکرد معیارهایی هستند که به صورت کاملاً واقعی و بر اساس دادههای عینی اندازهگیری میشوند. این معیارها در سه گروه: معیارهای حسابداری، معیارهای بازار مالی و معیارهای ترکیبی حسابداری و بازار مالی قابل تعریف میباشند. از جمله معیارهای حسابداری عملکرد شرکت میتوان به شاخصهای سودآوری نظیر بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمایهگذاری و سود هر سهم اشاره کرد. از جمله نگرانیهای مرتبط با بکارگیری معیارهای حسابداری میتوان به اشتباهات محاسباتی، گذشته نگری معیارها، تأثیر رویههای حسابداری و عواملی از این قبیل اشاره کرد(همان منبع).
۲-۶، معیارهای ارزیابی عملکرد
معیارهای بازار مالی عملکرد شرکت در ادبیات اقتصاد، مالی و در بین تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران از اهمیت ویژهای برخوردار است. قیمت سهام، بازده سهام و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام از مهمترین معیارهای بازار مالی عملکرد است که در این طبقه قابل بحث میباشد. از جمله نگرانیهای مرتبط با بکارگیری معیارهای بازار مالی مسأله تأثیر متغیرهای بین المللی و ملی بر شاخصهای بازار مالی است که تحت کنترل شرکت نیست و دیگر کمبود دادههای لازم جهت محاسبه و اثرات روانی بازارهای مالی بر آن است(همان منبع).
با توجه به نقاط ضعف معیارهای حسابداری و معیارهای بازار مالی، معیارهای ترکیبی حسابداری و بازار مالی مورد توجه صاحب نظران در اندازه گیری عملکرد شرکت قرار گرفته است. از مهمترین این معیارهای ترکیبی میتوان به شاخصQ توبین اشاره کرد. شاید بتوان گفت Q توبین جدیدترین و شایع ترین معیار ترکیبی اندازه گیری عملکرد شرکت است که از ترکیب معیارهای حسابداری و معیارهای بازار مالی استخراج شده است.Q توبین نسبت ارزش بازار داراییهای شرکت به هزینه جایگزینی آن است. این شاخص تا حدی شبیه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری داراییهای شرکت میباشد، بگونه ای که ارتباط بین این دو متغیر در بررسیهای صورت گرفته بیش از ۹۰% بوده است. از نقاط ضعف این شاخص در نظر نگرفتن ریسک مالی شرکت است که میتواند کاربرد آن را تا حدودی محدود کند(همان منبع).
از آنجایی که در این پژوهش تأثیر چرخه عمر شرکت بر توان توضیحی معیارهای عملکرد مالی مورد بررسی قرار می گیرد، بنابراین در ادامه بحث معیارهای عملکرد مالی شرکتها تشریح و تبیین میگردد.
۲-۶-۱، عملکرد مالی
معیارهای عملکرد مالی بخشی از معیارهای عملکرد شرکت میباشند که جهت اندازهگیری عملکرد مالی مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین در تعریف عملکرد مالی لازم است شناختی از اهداف مالی شرکتها به دست آید. عملکرد مالی شرکت عوامل زیادی را بر اساس تنوع گروههای ذینفع شامل میشود و ضریب اهمیت هر یک از عوامل مذکور تا حد زیادی وابسته به نوع و ویژگیهای محیطی است که شرکت در آن فعالیت میکند. بطور کلی دو دیدگاه اقتصادی در مورد مبنا قرار دادن گروههای ذینفع در شرکت وجود دارد. یک دیدگاه اعتقاد بر این است که شرکتهای انتفاعی به دنبال منافع مالی خود هستند و به منافع اجتماع فکر نمیکنند. بنابراین گروههای ذینفع نظیر دولت، مشتریان و مردم باید وارد صحنه شده و با بهره گرفتن از مکانیزمهای مختلف اهداف خود را به شرکت تحمیل کنند.(فتحی، ۱۳۸۵)
گروه دیگر اعتقاد دارند که شرکتهای انتفاعی با توجه به تلاشی که در راستای کسب سود میکنند، بهترین ابزار تقاضای کارایی و بهرهوری اقتصادی به حساب میآیند و لازم نیست هدفی غیر از اهداف صاحبان سرمایه (افزایش ارزش شرکت) را مدنظر قرار دهند. در نهایت با توجه به قوانین و مقررات و جریمههای حاکم بر عملکرد غیر قانونی و با توجه به عکسالعمل سایر گروههای ذینفع در مقابل عملکرد شرکت، معمولاً عدم توجه به اهداف آنها میتواند هدف اصلی سهامداران شرکت یعنی حداکثر کردن ارزش سهام را با خلل اساسی مواجه سازد. بنابراین نمیتوان ادعا نمود که اگر شرکت صرفاً به اهداف سهامداران خود یعنی حداکثر نمودن ارزش سهام توجه کند سایر منافع اجتماعی را زیر پا گذاشته است. بنابراین عقیده بر آن است که انگیزه صاحبان سهام از سرمایهگذاری در شرکتها کسب منافع مادی حاصل از آن است و افزایش ثروت مادی سهامداران از مهمترین این منافع به حساب میآید. با توجه به اهدافی که در عملکرد مالی مورد توجه قرار میگیرد،