

زیباشناختی است، زیرا مخاطب پاسخ درخوری به این جنبهها میدهد. با آنکه در طرح کرول، جمع زدن جنبههای اخلاقاً معیوب و جنبههای اخلاقاً خوب مطرح نمیشود و حتی مطرح نمیشود که اگر اثر دارای هر دو جنبهی قبح و حسن اخلاقی بود چه کنیم، اما باز هم طبق مبانی کثرت ارزشها و اصول تا آنجا که و از تمام جهات، میتوان در این باره تصمیم اتخاذ کرد. به این صورت که شاید بتوان، در یک مرحله جنبههای اخلاقاً معیوب و جنبههای اخلاقاً خوب را با یکدیگر در نظر گرفت و چیزی شبیه جمع و تفریق ریاضی انجام داد، البته از نوع کیفی آن اگر چنین تعبیری صحیح باشد. برای نمونه، در “پرتقال کوکی”، دو جنبهی “خشونت” و “اروتیسم” بسیار قوی و فراگیر در اثر حضور دارند و نقش بسیار مهمی در شکلگیری درام فیلم دارند و این امر اهمیت این دو جنبه را بالا میبرد. بر همین اساس، میتوان گفت از آنجایی که این فیلم دو قبح قوی دارد ـ اگر چنین تعبیری صحیح باشد ـ و یک قبح معمولی ضعیف (غیرقوی) و همچنین دو حسن معمولی دارد. در جمعبندی میان قبحها و حسنها روشن است که جانب قبحها سنگینتر است و نتیجه این میشود که در جمع زدن قبحها و حسنها، این فیلم “از تمام جهات” دارای قبح اخلاقی است. بر این اساس، طبق دیدگاه کرول، فیلم تا آنجا که دارای قبح اخلاقی (حاصل جمع قبحها و حسنها) است، دارای نقص زیباشناختی است. البته به نظر میرسد اگر این جمع زدن صورت نگیرد، تحلیل دقیقتری بر اساس تمام جنبهها و اصل “تا آنجا که” خواهیم داشت.
در این فیلم، مزیت دیدگاه “اصالت اخلاق” نسبت به دو دیدگاه دیگر بهتر روشن میشود، زیرا این دیدگاه تنها دیدگاهی است که تمام جنبههای اخلاقی اثر را با دیدگاهی غیرافراطی پوشش میدهد. برخی به دلیل همین پوشش بیشتر این دیدگاه را نوعی از دیدگاههای افراطی برمیشمارند، اما بارها در این نوشتار این امر بحث شده است که دیدگاه گات نکات افتراق مهمی با دیدگاههای افراطی دارد. در هر صورت از منظر گات و برخلاف دیدگاه کرول یا کییران، با دو دسته و دو نوع پاسخ از سوی اثر مواجه هستیم. از یک سو، سه جنبهی “خشونت”، “اروتیسم” و “تبهکاری” وجود دارد که پاسخهایی توصیه میکنند که مخاطب به واسطهی تزاحم این جنبهها با پاسخی از جایگاه بالاتر اخلاقی، نمیتواند به آنها پاسخ درخور دهد. از سوی دیگر، با سه جنبهی “رفتار حکومت”، “آزادی اراده” و “رفتار کلیسا” روبرو هستیم که ذیل حسن اخلاقی قرار میگیرند و پاسخهایی که توصیه میکنند به صورتی است که مخاطب میتواند به صورت درخور به آنها واکنش نشان دهد. با این تقسیمبندی تکلیف ارزیابی اخلاقی فیلم روشن میشود. فیلم “پرتقال کوکی” تا آنجا که دارای جنبههای “خشونت”، “اروتیسم” و “تبهکاری” است دارای نقص زیباشناختی است و تا آنجا که دارای جنبههای “رفتار حکومت”، “آزادی اراده” و “رفتار کلیسا” است، دارای حسن زیباشناختی است. در این دیدگاه هم میتوان همان جمع زدن قبحها و حسنها را به کار بست. در اینجا هم با آنکه یک حسن دیگر (آزادی اراده) اضافه میشود، قدرت و جایگاه دو جنبهی “خشونت” و “اروتیسم”، باعث میشوند که فیلم از تمام جهات دارای قبح اخلاقی باشند. در واقع دو جنبهی “خشونت” و “اروتیسم” در فیلم “پرتقال کوکی” آنقدر اهمیت دارند که اجازه نمیدهند جنبهی دیگری قد علم کند.
اگر پوشش جنبههای اخلاقی را یک مزیت و عدم پوشش را یک نقص به شمار آوریم، ـ که اینگونه هست ـ دیدگاه کییران در پایینترین رتبه قرار میگیرد. دیدگاه او تنها چهار جنبه از شش جنبه را پوشش میدهد و همین امر سبب میشود که در ارزیابی اخلاقی ـ زیباشناختی فیلم با این دیدگاه، دو جنبهی مهم اخلاقی فیلم در نظر گرفته نشود. طبق تبیینی که در باب نسبت چهار جنبهی دیگر با امر باورپذیری اثر بیان شد، در این دیدگاه، فیلم “پرتقال کوکی” تا آنجا که دارای جنبههای “خشونت”، “اروتیسم” و “تبهکاری” است، دارای نقص زیباشناختی است و تا آنجا که دارای جنبهی “رفتار حکومت” است، دارای حسن زیباشناختی است. با در نظر گرفتن مبانی دیدگاه کییران، بحث جمع زدن قبحها و حسنها نمیتواند در این دیدگاه جاری باشد.
به عنوان جمعبندی در بارهی این فیلم میتوان گفت که فیلم “پرتقال کوکی” بر اساس هر سه دیدگاه میانهرو، تا آنجا که دارای جنبههای “خشونت”، “اروتیسم” و “تبهکاری” است، دارای نقص زیباشناختی است و این جنبهها ارزش زیباشناختی آن را کاهش میدهند. همچنین فیلم “پرتقال کوکی” بر اساس هر سه دیدگاه میانهرو، تا آنجا که دارای جنبههای “رفتار حکومت”، “آزادی اراده” و “رفتار کلیسا” است، دارای حسن زیباشناختی است و این جنبهها ارزش زیباشناختی آن را افزایش میدهند. البته این ارزیابی بدین معنا نیست که دیگر ارزشهای فیلم نادیده انگاشته میشود و همچنین بدین معنا نیست که این تنها تفسیر ممکن از جنبههای اخلاقی فیلم است، بلکه این فیلم هم میتواند دارای ارزشهای زیباشناختی دیگر باشد و هم تفسیرهای دیگر نسبت به جنبههای اخلاقیاش را بپذیرد.
3ـ نتیجهگیری
به عنوان نتیجهگیری این نوشتار میتوان گفت:
1ـ مناسبترین تقسیمبندی برای دیدگاههای مربوط به نسبت جنبهی اخلاقی با جنبهی زیباشناختی، تقسیمبندی بر مبانی “ارتباط زیباشناختی” است که دیدگاهها را ذیل سه عنوان کلی “اخلاقگرایی”، “نااخلاقگرایی” و “خودآیینیگرایی” قرار میدهد. <
br /> 2ـ بررسی دیدگاههای سهگانهی ذیل “اخلاقگرایی افراطی” نشان میدهد که نمیتوان در اخلاقگرایی به یکی از این دیدگاهها اعتماد کرد و از سوی دیگر صورتبندیهای پیچیدهتر و دقیقتر دیدگاههای سهگانهی ذیل “اخلاقگرایی میانهرو” نشان میدهد که برای رسیدن به یک تبیین اخلاقگرایانهی مقبول باید به سمت آنها رفت.
3ـ مهمترین نقاط افتراق دیدگاههای افراطی و میانهروی اخلاقگرا در گسترهی پوشش ارزیابی اخلاقی در گونههای هنری و مصادیق آنها، استفاده از اصول “تا آنجا که” و “از تمام جهات” و قایل بودن به کثرت ارزشها است.
4ـ دیدگاههای میانهروی اخلاقگرا در چند امر با هم اختلاف دارند و بر این اساس از یکدیگر متمایز میشوند. از منظر گسترهی پوشش ارزیابی اخلاقی در گونههای هنری و مصادیق آنها، کرول آثاری را میپذیرد که جنبهی اخلاقی آنها در جذب یا مانع جذب شدن به اثر از سوی مخاطب دخیل باشند که بسیاری از آثار روایی را نمونهی بارز آن میداند. گات آثاری را میپذیرد که بیانگر دیدگاهی اخلاقی و پاسخهای توصیه شدهی مرتبط با حوزهی اخلاق باشند. کییران فقط ارزیابی اخلاقی در برخی از آثار روایی را میپذیرد که جنبهی اخلاقی آنها با باورپذیری اثر در ارتباط باشد. تفاوت دوم استفاده از قید “گاهی” (کرول و کییران) یا “همواره” (گات) برای ارتباط جنبهی اخلاقی و زیباشناختی است.
5ـ بر اساس دیدگاههای میانهرو میتوان به مدلی برای تحلیل اخلاقی ـ زیباشناختی رسید که از موشکافی و دقت بالایی برخوردار است و دیگر ارزشهای زیباشناختی اثر را نیز لحاظ میکند.
6ـ با استفاده از مدل تحلیل اخلاقی ـ زیباشناختی مبتنی بر دیدگاههای میانهرو نسبت به موردهای مطالعاتی، به این نتیجه میرسیم که فیلم “گریز” در مجموع تا آنجا که دارای جنبههای “خشونت”، “رابطهی زناشویی”، “اروتیسم” و “تبهکاری” است، دارای نقص زیباشناختی به شمار میرود. همچنین فیلم “پرتقال کوکی” در مجموع تا آنجا که دارای جنبههای “خشونت”، “اروتیسم” و “تبهکاری” است، دارای نقص زیباشناختی و تا آنجا که دارای جنبههای “رفتار حکومت”، “آزادی اراده” و “رفتار کلیسا” است، دارای حسن زیباشناختی است.
4ـ آیندهی بحث
اثبات و پذیرفتن نسبت میان جنبهی اخلاقی و زیباشناختی فیلم میتواند زمینهی ورود به موضوعات دیگری شود که در این نوشتار بررسی نشدند و به عنوان آیندهی بحث و حلقهی بعدی این نوشتار به شمار میروند. بر همین اساس، پرسشهایی که شایستهی بررسیاند عبارتند از:
1ـ آیا پذیرفتن نسبت میان جنبهی اخلاقی و زیباشناختی فیلم میتواند ممیزی آثار دارای قبح اخلاقی را به اثبات برساند؟
2ـ بر فرض پاسخ مثبت به پرسش نخست، حدود و گسترهی این ممیزی باید به چه صورتی باشد؟
3ـ آیا پذیرفتن نسبت میان جنبهی اخلاقی و زیباشناختی فیلم میتواند، تأثیر اثر هنری بر مخاطب را نیز به اثبات برساند؟ یا دستکم در اثبات آن نقش داشته باشد؟
4ـ جایگاه پذیرفتن نسبت میان جنبهی اخلاقی و زیباشناختی فیلم در سیستم دولتی تصویب، تولید و اکران فیلمها چه نقشی دارد؟
5ـ آیا دیدگاه میانهرو قرابتی با دیدگاههای مربوط به زمینهی “هنر و اخلاق” در فلسفهی اسلامی و عرفان اسلامی دارد؟
6ـ مدل تحلیل فیلم مبتنی بر دیدگاه میانهرو با اضافه کردن مبانی بومی در فلسفهی اسلامی و عرفان اسلامی، چه نتیجهای خواهد داشت؟
پینوشت
* قرار دادن واژهی “زیباشناسی” یا “زیباییشناسی” به عنوان معادل واژهی aesthetics تسامح در ترجمه به همراه دارد. ریشهشناسی (etymology) واژهی aesthetic نشان میدهد که این واژه برگرفته از واژهی آلمانی?sthetisch یا واژهی فرانسوی esthétique است که هر دوی آنها به واژههای یونانی aisthetikos و aisthetis با معادل لاتین aesthetica بازگشت میکنند. واژهی یونانی به معنای امر حسی است که در برابر امر عقلی (noesis) که از عقل (nous) گرفته شده؛ قرار میگیرد. امر حسی در این معنا بیشتر به احساس یا حس درونی (feel) مربوط است و در مقابل حس بیرونی (sense) قرار میگیرد. حس بیرونی ابزاری است که باعث ایجاد چیزی در درون همچون درد یا لذت میشود. امر حسی هنری با احساس درونی ارتباط دارد و همین معنا بعد از باومگارتن (Alexander Gottlieb Baumgarten) (1714 ـ 1762) قوت یافت. از اینرو نمیتوان aesthetics را “زیباشناسی” یا “زیباییشناسی” نامید، بلکه بهتر است آن را “علم احساس” یا “احساسشناسی” نامید. از آنجایی که دو بحث اصلی در استتیک، زیبایی (beauty) و والایی (sublimity) است، این دانش هم “زیباشناسی” یا “زیباییشناسی” و هم “والاشناسی” یا “والاییشناسی” است و نمیتوان آن را صرفاً “زیباشناسی” نامید. واژهی aesthetics امروزه عنوان رایجی برای شاخهای از فلسفه است که در آن فلسفه به هنرها و امر زیبا به طور کلی میپردازد. در مجموع میتوان گفت بهترین معادل برای واژهی aesthetics با توجه تحولات شیوه و موضوع آن از یونان تا کنون، واژهی “استتیک” است. از این رو در این نوشتار، به کار بردن “زیباشناسی” و “زیباشناختی” تسامح در ترجمه را به همراه دارد. ن.ک:
ریتر، یوآخیم، “زیباشناسی، زیباشناختی”، ویرایش یوآخیم ریتر و دیگران، ترجمهی سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، فرهنگنامهی تاریخی مفاهیم فلسفه، تهران، موسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران و موسسهی فرهنگی پژوهشی نوارغنون، 1389، ج1، صص43ـ67.
Online Etymology Dictionary, “aesthetic”, availab
le at: etymonline.com, 2014/4/1.
Dictionary.com, “aesthetic”, available at: dictionary.reference.com, 2014/4/1.
منابع و مآخذ
احمدی، بابک، حقیقت و زیبایی: درسهای فلسفهی هنر، تهران، نشر مرکز، چاپ بیست و دوم، 1391.
ارسطو، در بارهی هنر شعر، ترجمه و شرح سهیل محسن افنان، تهران، حکمت، چاپ اول، 1388.
استکر، رابرت، “ارزش در هنر”، ویرایش جرولد لوینسون، ترجمهی فریبرز مجیدی، مسائل کلی زیباییشناسی: قسمت دوم، تهران، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، 1390، صص119ـ147.
اسمیت، جفری ناول (زیر نظر)، تاریخ تحلیلی سینمای جهان، ترجمهی گروه مترجمان، تهران، بنیاد سینمایی فارابی، چاپ اول، 1377.
اسولین، پیر (مصاحبهکننده)، “گفتوگویی با نویسندهی پر کار آنتونی برجس”، ترجمهی اسدالله امرایی، کیهان فرهنگی، شمارهی 59، سال پنجم، بهمن 1367، صص60ـ61.
اعزازی، شهلا، خشونت خانوادگی، تهران، نشر سالی، چاپ اول، 1380،
افلاطون، دورهی آثار افلاطون، ترجمهی محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران، انتشارات خوارزمی،

دیدگاهتان را بنویسید
ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید