تحلیلگران مالی، دانشجویان و سایر علاقمندان به مسائل مالی قرار گیرد. همچنین این تحقیق میتواند در زمینه تجزیه و تحلیلهای مالی در ارتباط با مدیریت سود چه در دانشگاهها و چه در سایر محیطهای آموزشی مورد استناد قرار گیرد.
۱-۸٫جامعه آماری
جامعه آماری مورد استفاده در این تحقیق مجموعه شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار تهران میباشد که از ابتدای سال ۸۳ لغایت پایان سال۹۰ در بورس فعال بودهاند. نمونه گیری از این جامعه با اعمال محدودیت های زیر صورت گرفت.
- اطلاعات مورد نیاز جهت انجام تحقیق و صورتهای مالی حسابرسی شده در طی سالهای مورد رسیدگی را ارائه کرده باشند.
- شرکتها در گروه بانکها ، بیمهها ، شرکتهای سرمایهگذاری ، واسطهگری مالی و شرکت های غیرتولیدی نباشند.
۲٫شرکتهایی که نسبت تعهدات کل به کل داراییهای پایان سال قبل در آنها بزرگتر یا مساوی یک نباشد.
۴٫سال مالی آنها پایان اسفند ماه هر سال باشد و طی دوره بررسی تغییری در سال مالی ایجاد نکرده باشند.
از آنجاییکه در این پزوهش به حجم بالایی از نمونه نیازمندیم لذا پس از اعمال محدودیت های فوق، شرکتهای باقیمانده مبنای تحلیلهای ما قرار میگیرند.
۱-۹٫روش تجزیه و تحلیل
پس از اعمال محدودیتهای اشاره شده بر جامعه، آن را بر اساس هر یک ازمتغیرهای ورودی، مرتب کرده و با ضریب یک درصد نمونه را پیراسته میکنیم مینماییم. دادههای انتخاب شده را به دو بخش آموزش و آزمون تقسیم میکنیم(شش سال بعنوان دادههای آموزش و دو سال پایانی بعنوان دادههای آزمون). با استفاده از بخش آموزش به تعیین ضرائب مدلهای رگرسیونی و آموزش شبکه عصبی خواهیم پرداخت. دادههای آزمون نیز برای تعیین اقلام تعهدی اختیاری و مقایسه بین مدلهای شناسایی مدیریت سود در نظر گرفته شده است. در مورد مدلهای رگرسیونی باید گفت که ابتدا در دادههای آموزش با تعیین میزان کل تعهدات (با استفاده از روش جریان وجه نقد) و قرار دادن آن به همراه سایرمتغیرها در معادلات رگرسیونی، ضرایب آنها بدست میآید. سپس این معادلات که حالا دارای ضرائب مشخص هستند در دادههای آزمون بکار گرفته میشوند تا میزان تعهدات غیراختیاری را تعیین کنند.در نهایت میزان تعهدات اختیاری با کم کردن تعهدات غیراختیاری از تعهدات کلی بدست می آید. در مدل شبکه عصبی نیز ابتدا با استفاده از دادههای آموزش پارامترهای آن تعیین شده و سپس برای تعیین تعهدات اختیاری در دادههای آموزش بکار میرود. برای مقایسه بین این مدلها، نمونههای آموزش را براساس معیارهای جریان نقد حاصل از عملیات(CFO)، کل دارایی(SIZE)، بازده دارایی(ROA) و فروش(Revenue) ردیف می کنیم. سپس در هر گروه از این معیارها یکچهارم ابتدایی و انتهایی را در نظر گرفته و میانگین تعهدات اختیاری را محاسبه میکنیم. در نهایت به هر مدل در هر یک از معیارها بر اساس نزدیکی به صفر امتیازی بین یک و سه (مدلی که نزدیک ترین میانگین را به صفر دارد امتیاز سه و مدلی که بیشترین فاصله را دارد امتیاز یک را کسب میکند) میدهیم. در نهایت مدلی که بیشترین امتیاز را کسب کند بهترین کارایی را دارا است. محاسبات مورد نیاز روی دادهها با استفاده از نرمافزارهای Excel، Spss و Matlab صورت می گیرد.
۱-۱۰٫روش گردآوری اطلاعات
برای جمعآوری اطلاعات مربوط به مبانی نظری و ادبیات تحقیق از روش کتابخانهای استفاده میشود. همچنین اطلاعات و دادههای مورد نیاز تحقیق از صورتهای مالی و یادداشتهای پیوست شرکتها و پایگاههای اطلاعاتی سازمان بورس و اوراق بهادار، به ویژه نرمافزار رهآورد نوین، و سایت مدیریت پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامی بورس استخراج میگردد.
۱-۱۱٫جنبه جدید بودن و نوآوری:
همانطور که در صفحات قبل هم اشاره شد، نوآوری این مطالعه مقایسه بین عملکرد شبکههای عصبی و روشهای خطی در شناسایی مدیریت سود است.
۱-۱۲٫تعریف اصطلاحات تخصصی
مدیریت سود:
اسکات[۱۱] در سال ۱۹۹۷ مدیریت سود را چنین تعریف کرده است: انتخاب خطی مشیهای (سیاستهای) حسابداری ازسوی یک شرکت به نحوی که برخی اهداف ویژه مدیریت برآورده گردد (مشایخی،۱۳۸۵، ص ۳۷).
اقلام تعهدی:
اقلام تعهدی را بیشتر بدین صورت تعریف کردهاند که گویای تفاوت بین سود حسابداری و جزء نقدی آن است؛ بهبیان دیگر، تفاوت میان زمانبندی جریانهای نقدی و زمانبندی شناخت معاملات است (علیآبادی و نوریفرد،۱۳۸۸). اما تعریفی که با آن بتوان ماهیت اقلام تعهدی را توصیف کرد، این است که اقلام تعهدی به معنی اقلام ایجادشده ولی موعد نرسیده هستند (تیموری، ۱۳۸۶).
اقلام تعهدی غیراختیاری:
سطح قابل انتظار (عادی) از اقلام تعهدی که در شرایط عادی براساس اطلاعات قابل دسترس سرمایهگذاران برآورد میشود (مهرآذین ،۱۳۸۷ ،ص۳۴).
اقلام تعهدی اختیاری:
سطحی از اقلام تعهدی که مدیریت روی آن کنترل داشته و قابلیت دستکاری توسط مدیریت را دارد (مهرآذین ،۱۳۸۷،ص۳۴) .
در ادامه در فصل دوم به تعاریف متفاوت ارائه شده از مدیریت سود، انگیزهها، تکنیکها و الگوهای مدیریت سود میپردازیم. همچنین در این فصل مبانی نظری در رابطه با مدلهای مختلف شناسایی مدیریت سود و مدلهایی که در این بررسی مورد استفاده قرار گرفته آورده میشود. در فصل سوم آزمونها و روشهای آماری مدنظر جهت آموزش و آزمون مدلها و نیز روش تحلیل جهت انتخاب مدل برتر عنوان میگردد. در فصل چهارم با استفاده از روشهای بیان شده در فصل سوم به تجزیه تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها میپردازیم. درنهایت در فصل پنجم به بحث و نتیجهگیری پرداخته میشود.
فصل دوم: ادبیات تحقیق
۲-۱٫ مقدمه
صورت سود و زیان ارائه شده شرکتها براساس اصول پذیرفته شده حسابداری و برمبنای تعهدی تهیه میگردد. اعمال اصل تحقق درآمد برمبنای روش معاملاتی مانع از شناسائی درآمد قبل از انجام فرآیند فروش و در زمان کسب آن میباشد از طرف دیگر اصل تطابق در برابر اصل تحقق برمبنای رویکرد معاملاتی لزوماً بیانگر تطابق بین درآمدها و هزینههای یک دوره نمیباشد. چرا که در خصوص سود و زیان نگهداشت کالاهای فروش رفته در یک دوره هیچ گونه هزینهای جهت تطابق با این سود وجود ندارد. پس در کشورهایی همانند ایران با نوسانات قیمت و نرخ تورم بالا، سود حسابداری با سود اقتصادی همخوانی نداشته و صورتهای مالی بیانگر ارزش ذاتی نمیباشد. این امر موجب جابجایی منافع شده به گونهای که منافع کسب شده در سال جاری را کسانی استفاده میکنند که در سنوات آتی مالک آن سهام شوند. در این میان اهمیت اطلاعات حسابداری به عنوان یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی مورد استفاده سرمایهگذاران بازار سرمایه و تمایل به سرمایهگذاریهای کوتاه مدت جهت کسب منافع حاصل از افزایش قیمت به جای نگهداشت بلندمدت سرمایهگذاری و دریافت سودهای نقدی بر شدت جابجایی منافع میافزاید. با توجه به مطالب بیان شده چنین به نظر میرسد که نوسان در سود یک شرکت خوشایند نمیباشد. لیکن میباید توجه داشت که خود کاهش نوسانات سود شرکت نیز مطلوب نمیباشد. بلکه مهم ماهیت این کاهش است. چرا که در درجه اول ممکن است نوسانات سود نشأت گرفته از اقتصاد کلان جامعه باشد یا از طریق روشهای هموارسازی تصنعی که برگرفته از روشهای اختیاری حسابداری که فاقد هرگونه ماهیت اقتصادی است صورت پذیرد. پس چنین به نظر می رسد که سرمایه گذاری در شرکت هایی، پذیرفته شده و معقول است که در درجه اول جابجایی منافع کمی را داشته باشد و در درجه دوم نوسانات سود آنها نیز کم باشد.
یکی از مهمترین هدفهای واحدهای تجاری، به حداکثر رسانیدن حقوق صاحبان آن است (حداکثر کردن ارزش سهام شرکت) اگرچه امروزه، ملاحظات اجتماعی نیز می تواند هدف عمده واحدهای انتفاعی محسوب شود.مثلاً صرفه جویی در انرژی یا حداقلکردن آلودگیهای محیط زیست یا تأمین نیازهای جامعه، از جمله هدفهای اجتماعی قلمداد میگردند.
از لحاظ تئوریک، هدفها و خط مشی های یک شرکت سهامی توسط صاحبان آن (سهامداران) از طریق هیأت مدیره انتخابی توسط مجمع عمومی صاحبان سهام تعیین میشود. اما، با توجه به اختیارات عمدهای که به مدیریت سطح بالای شرکتها داده میشود، هدفها و خط مشیها عملاً توسط مدیریت تعیین میگردد. برای اعطای اختیارات مزبور به مدیریت، دو دلیل اصلی وجود دارد. دلیل اول این است که نظریات یکایک سهامداران را نمی توان عملاً و بطور کارآمد به مدیریت شرکت منتقل کرد. دلیل دوم ، توجه داشتن سهامداران به این واقعیت است که مدیران حرفهای با توجه به آموزش و تجربیاتی که دارند واجد شرایط بهتری برای اداره امور شرکت میباشند. این تفویض اختیار تا هنگامی که عملکرد شرکت از لحاظ کسب سود وپرداخت سود سهام رضایت بخش باشد، برای بیشتر سهامداران قابل قبول خواهد بود. با توجه به پژوهش های انجام شده در حوزه مالی، یکی از موضوعهای مهم در این رابطه، بررسی پدیده مدیریت سود شرکتها است که به طور گسترده ای در حوزه مالی و حسابداری مورد توجه قرار گرفته است.
۲-۲٫مدیریت سود
در ادبیات حسابداری، در زمینه تعریف مدیریت سود اجماع وجود ندارد. یک نمونه از تعاریف ارائه شده توسط هیلی و واهلن (۱۹۹۹) به صورت زیر میباشد:
مدیریت سود زمانی اتفاق میافتد که مدیران درگزارشگری مالی و ساختاربندی معاملات به منظور تغییر گزارشات مالی از قضاوت استفاده میکنند تا برخی از ذینفعان را از عملکرد اقتصادی شرکت گمراه نمایند یا نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده ربط دارند را تحت تاثیر قرار دهند.
بیور و همکاران دستکاری سود توسط مدیریت به منظور دستیابی به قسمتی ازپیشداوری های مربوط به سود مورد انتظار (مانند پیش بینی های تحلیل گران ، برآوردهای قبلی مدیریت ویا کاهش پراکندگی سودها ) را به عنوان مدیریت سود، تعریف میکنند (مشایخی، ۱۳۸۵،ص۳۷).
مدیریت سود برآیند درجهای از قابلیت انعطاف و اعمال نظری است که مدیران در گزارشگری مالی خود دارند. مدیران ممکن است از این قدرت خود برای مدیریت فرصت طلبانه سود (کریستی و زیمرمن، ۱۹۹۴) یا انتقال اطلاعات محرمانه درباره عملکرد آتی شرکت استفاده نمایند (جونز، ۱۹۹۱:هیلی و پالپو،۱۹۹۳). بنابراین بیشتر محققین دریافتهاند که مدیریت سود با انگیزه گمراه کردن استفادهکنندگان از صورتهای مالی و یا انحراف از نتایج قراردادی که بستگی به سودهای حسابداری دارد انجام میشود. (برگستاهلر و ایمز،۲۰۰۳؛ پاین و راب ،۲۰۰۰).
تمایل مدیران به مدیریت فرصتطلبانه سود از طریق توافقات قراردادی و یا تغییر در محیطهای اقتصادی بیشتر میشود. توافقات قراردادی میتواند به شکل پاداش مدیریت (هیلی،۱۹۸۵؛ هولتاسن و دیگران، ۱۹۹۵) یا سایرقراردادها به شرح ذیل باشد:
-اتکا بر سیستمهای پاداش مبتنی بر سود به مدیران انگیزهای میهد تا ثروت شخصی خود را از طریق مدیریت سود روبه بالا یا پایین افزایش دهند. مدیریت سود گاهی به منظور حداکثر سازی پاداش دوره جاری و یا آتی با توجه به پارامترهای سیستم پاداش صورت میگیرد.
-قرارداد بدهی به مدیران انگیزه میدهد تا سودها را مدیریت کنند و بدین وسیله از عهده شرایط قراردادهای بدهی خود برایند.
-مدیران سود را تغییر میدهند تا پوششی بر عملکرد مدیریتی داشته باشند و خود را درمقابل بر کناریهای احتمالی حفظ کنند.
بالسام و دیگران (۲۰۰۲) بین اقلام تعهدی اختیاری و بازده سهام در حول و حوش اعلامیه سود ارتباط منفی یافتند. این نتیجه نشان میدهد که بازار، اقلام تعهدی اختیاری را به صورت فرصتطلبانه میبیند (سیرگار و یوتاما، ۲۰۰۸) همچنین شرکتها سودها را به منظور دستیابی به انتظارات بازار مدیریت میکنند. به عنوان مثال، تئو، ولچ و وانگ(۱۹۹۸)بیان میکنند که فرایند اولین عرضه سهام ([۱۲]IPO) در معرض مدیریت سود میباشد. زیرا عدم تقارن اطلاعاتی بالایی بین سرمایهگذاران و صادرکنندگان سهام در زمان اولین عرضه سهام وجود دارد. طبق نتایج محققین اقلام تعهدی اختیاری افزاینده درآمد، قبل از عرضه اولیه سهام، مشاهده میشود. همچنین مشاهده مشابهی در مورد عرضه فصلی سهام وجود دارد(تئو، ولج و وانگ ۱۹۹۸). ترکیبهای سهام زمینه دیگری است که مدیریت سود در آن بررسی میشود (جیراپورن و دیگران، ۲۰۰۸).
رسواییهای اخیر انرون و ولدکام و شرکتهای دیگر این تصور عمومی را بوجود آورده است که مدیریت سود به صورت فرصت طلبانه توسط مدیران شرکتها برای منافع شخصی آنها انجام میشود، نه سهامدارن. آنچه که موجب تقویت این تصور منفی میشود این واقعیت است که تدوینکنندگان قوانین و مقررات به تازگی قوانینی برای مبارزه با مدیریت سود تدوین کردهاند. به عنوان مثال قانون ساربنز آکسلی که اعضای هیئت مدیره را ملزم به داشتن تخصص مالی میکند، نتیجه تلاش مستمر کنگره آمریکا برای کاهش مدیریت سود است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |