

تعریف تصویر بدنی
از نظر سندز[1] تصویر بدنی بر اساس یک ساختار چند وجهی مفهوم سازی میشود، در واقع تصویر بدنی مفهوم پیچیدهای است که در بردارنده عوامل بیولوژیکی، روان شناختی درونی و عوامل اجتماعی وخارجی است(بی تا، به نقل از علیپور، معظمی، نزهد، ظاهری، 2009).
تصویر بدنی از خود[2] به معنای احساسات فرد درباره جذابیتهای زیبایی ظاهری و جنسی خود است. به عبارت روشنتر به این معناست که فرد بدن خود را چگونه میبیند و چه احساسی درباره آن دارد و نیز فکر میکند دیگران بدن او را چگونه میبینند(ریچاردلی [3]، مک کابه[4]، 2001). اصطلاح تصویر بدنی اولین بار توسط پل شیدلر [5](1920,به نقل از گیلسون[6]، فرایت[7]، 2006) به عنوان تصویری از بدن و جسم خود که انسانها در ذهن خود میسازند و نحوه ظهور آن در نظر خودشان، تعریف شد.این تعریف هم شامل ادراک و نگرش میشود که مولفه ادراکی برای تصویر بدنی این است که فرد اندازه، شکل، وزن، صورت، حرکت و اعمالش را چگونه میبیند، در حالی که اجزای نگرشی این است که فرد چه احساسی درباره این ویژگیها دارد و چگونه احساساتش رفتارایشان را هدایت میکند. کش (1997) بیان میکند تصویر بدنی به آنچه فرد واقعاَ شبیه آن است، یعنی به شکل و ظاهر فیزیکی فرد مربوط نمی شود، بلکه به احساس فرد نسبت به بدنش مربوط است بخصوص باورها، ادراکات، افکار، احساسات و فعالیتهای فرد که با ظاهر فیزیکی او ارتباط دارد.
اگر چه این اصطلاح در رشتههای مختلف مثل پزشکی، روان شناسی، روان پزشکی، روانکاوی، فلسفه، مطالعات فرهنگی و مطالعات فمینیستی وجود دارد اما معنای ثابت و اجماعی در همه این رشتهها ندارد(پوپ، فیلیپس، اولوردیا، 2000).
تصویر ذهنی از جسم خود، مفهوم پیچیدهای است که در بردارنده عوامل بیولوژیکی، روانشناسی درونی و عوامل اجتماعی خارجی است.رضایت از تصویر ذهنی از جسم خود مستلزم رضایت از تناسب اندام، زیبایی ظاهری، سلامت بدنی، پاکیزگی و زیبایی پوست ومو و توانایی مهار کردن وزن میباشد(پاشا، نادری، اکبری، 2008). گروگان[8] (1999)تصویر بدنی را به عنوان ادراک شخصی، افکار، احساسات فرد درباره بدن خود توصیف کرده است و جنبه فاعلیای که در جریان تاثیرات اجتماعی مانند عدم رضایت از تصویر بدنی تغییر میکند. جامعه انسانی همواره ارزش بسیاری برای زیبایی بدن انسانی قائل بوده است. اما این زیبایی در همه فرهنگها و در سراسر تاریخ تعریف واحدی نداشته است. تصویر بدنی از خود تا حدودی نتیجه تجربیات شخصی، شخصیت و عوامل متنوع اجتماعی و فرهنگی از جمله تعریف زیبایی است. احساس فرد نسبت به ظاهر فیزیکی وی در چشم دیگران یا ایده آلهای فرهنگی که در آن زندگی میکند تصویر بدنی او را از خودش شکل میدهد. درک فرد از ظاهر خود میتواند از درک دیگران از ظاهر او یا از استانداردهای اجتماعی متفاوت باشد. هم چنین تصویر بدنی از خود، طیف وسیعی از تأثیرات روانی و فیزیکی را بر فرد میگذارد(توکا[9]، 2008).
تصویر بدنی تصویر شخصی فرد از بدنش است که عواطف را نیز در بر میگیرد. گاهی به تصویر بدنی بعنوان درک خود[10] اشاره میشود. تصویر بدن شامل حس درونی کودک در مورد خودش است. این احساس درونی از بدو تولد شروع شده و روشهای تربیتی اعمال شده بر کودک تاثیر بسزایی بر آن دارند. در کودکانی که ارتباط گرم و امنی با دیگران و محیط شان دارند تصویر بدنی مناسب تری شکل میگیرد. در سالهای بعدی تصویر بدن مثبت وابسته به تجارب جابجایی و تحرک و کنترل بدن در محیط است تصویر بدنی، مفهوم بدن[11] و طرحواره بدنی همگی اجزای آگاهی بدنی[12] هستند. سطح بالاتر تصویر بدنی بواسطه الگوهای حرکتی و برتری جانبی و عملکرد طرفی و جهت یابی[13] ایجاد میشوند (پرسنل[14]، برمن[15]، مادلی[16]، 2007).
[1]. Sands
[2]. Body image
[3]. Ricciardelli
[4]. McCabe
[5]. Paul Schilder
[6]. Gleeson
[7]. Fright
[8]. Grogan
[9]. Tucca
[10]. self concept
[11]. body concept
[12]. body awareness
[13]. directionality
[14]. Presnell
[15]. Bearman
[16]. Madeley
